معنی دون دون پست، سفله، فرومایه، خسیس، مقابل فوق، پایین و فرود، غیر، سوا، جز. در این صورت لازم الاضافه است و در فارسی اغلب حرف با در اول آن درمی آورند و «بدون» می گویند تصویر دون فرهنگ فارسی عمید