جدول جو
جدول جو

معنی دومان - جستجوی لغت در جدول جو

دومان(پسرانه)
مه، مه، غبار
تصویری از دومان
تصویر دومان
فرهنگ نامهای ایرانی
دومان
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، کولاک، تندباد
تصویری از دومان
تصویر دومان
فرهنگ فارسی عمید
دومان(دَ وَ)
دوماء. گرد چیزی بر گردیدن مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دومان
مالی بود که از قصابان می گرفتند، (تاریخ حلب ج 3 ص 303)
لغت نامه دهخدا
دومان
در لهجۀ قزوین هوای مه آلود است، طوفان، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دومان
طوفان
تصویری از دومان
تصویر دومان
فرهنگ لغت هوشیار
دومان
طوفان
تصویری از دومان
تصویر دومان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هومان
تصویر هومان
(پسرانه)
نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تومان
تصویر تومان
ده هزار، در امور نظامی ده هزار سرباز، در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
اندوهگین، دلتنگ، خشمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوگان
تصویر دوگان
دو، دوتا، دوتایی، دوبه دو، دوبرابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزمان
تصویر دوزمان
رشته ای که به سوزن بکشند برای دوختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوران
تصویر دوران
گردیدن گرد چیزی، گردش کردن چیزی پیرامون چیز دیگر، گردش دایره مانند، گردش گرد چیزی
دوران دم: در علم زیست شناسی گردش خون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
خاندان، خانواده، خانمان، تبار، قبیله، دوده، دودخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صومان
تصویر صومان
روزه دراز آن که روزه های دراز گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزان
تصویر دوزان
کلید کوک زبانزد خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طومان
تصویر طومان
تومان
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی ده هزار و ده ریال، پول ایرانی که سابقاً ده هزار دینار بود، مبلغی از پول
فرهنگ لغت هوشیار
قسمت پایین جامه مقابل گریبان، دنباله هر چیز دنبال، کناره هر چیز حاشیه: دامان صحرا دامان کوه، چادر بادبان کشتی شراع
فرهنگ لغت هوشیار
داستانی که به نثر نوشته شود و شامل حوادثی ناشی ار تخیل نویسنده باشد و آن اقسامی دارد. یا رمان آموزشی (تعلیماتی) داستانی شامل مطالب علمی طبیعی فلسفی. یا رمان پلیسی داستانی حاکی از حوادث دزدی جنایت و کشف آنها توسط کارآگاهان زبر دست. یا رمان تاریخی داستانی است که اساس آن مبتنی بر وقایع تاریخی باشد، یا رمان عشقی داستانی که شالوده آن بر عشق نهاده شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
سلاله، نسل، طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوفان
تصویر دوفان
بختک خفتک (کابوس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوکان
تصویر دوکان
دکان، محل کسب و کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوران
تصویر دوران
چرخ خوردن، گردش، دور زدن، گشتن، گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوگان
تصویر دوگان
دوبدو، دو برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دومین
تصویر دومین
در مرحله دوم دومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغمان
تصویر دغمان
سیه چهره سیه چرده، سیاه دفزک سیاه سیر، نام مردی است، سپاه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمان
تصویر دقمان
پارسی تازی گشته دگمان چکش چوبی گوشتکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمان
تصویر درمان
دوا و دارو، چاره، مداوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
متاسف اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومان
تصویر تومان
ده ریال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درمان
تصویر درمان
((دَ))
علاج، چاره، دوا، دارو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
((دُ))
متأسف، اندوهگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
فامیل، سلسله، سلسه، نسل، سلسله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمان
تصویر درمان
مداوا، شفا، علاج
فرهنگ واژه فارسی سره