معنی دومان - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دومان
دومان
- دومان
- طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، کولاک، تُندباد
فرهنگ فارسی عمید
دومان
- دومان
- در لهجۀ قزوین هوای مه آلود است، طوفان، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دومان
- دومان
- مالی بود که از قصابان می گرفتند، (تاریخ حلب ج 3 ص 303)
لغت نامه دهخدا
دومان
- دومان
- دوماء. گرد چیزی بر گردیدن مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا