جدول جو
جدول جو

معنی دول - جستجوی لغت در جدول جو

دول
ظرف فلزی یا چرمی که با آن آب از چاه می کشند، طرف آبکشی زنبیلی بزرگ که از پوست خرما چینند و بر آن دو دسته گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
دول
تاخیر و درنگ در کاری
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی عمید
دول
دولت ها، دارایی ها، ثروتها، مالها، حکومتها، جمع واژۀ دولت
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی عمید
دول
ظرف فلزی یا چرمی که با آن آب از چاه می کشند، ظرف آب کشی، دلو
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی عمید
دول
((دُ وَ))
جمع دولت
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی معین
دول
((دَ وَ))
مماطله، تأخیر در اجرای امری
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی معین
دول
((دُ))
ظرف چرمین یا فلزی که با آن آب کشند، ظرفی که در آن شیر دوشند، سبد، برج دلو، آلت رجولیت
تصویری از دول
تصویر دول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دولت
تصویر دولت
کابینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوله
تصویر دوله
پشته، تپه، گردباد، ناله و فریاد، و زوزه سگ و شغال هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولو
تصویر دولو
تا شده و دولا شده، آستر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولک
تصویر دولک
چوب بزرگ در بازی) الک و دولک (مقابل الک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولع
تصویر دولع
زمین نرم، شسن شکمپا ناخن پریان
فرهنگ لغت هوشیار
بدر امکد خانه جانوران در سوراخ های پای درختان، خانه زیر زمینی زیرزمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولت
تصویر دولت
ثروت و مال، موروثی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولا
تصویر دولا
منحنی، دوتاء، خم، خمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوله
تصویر دوله
دول، دولچه، دلو کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولخ
تصویر دولخ
گرد و غبار، توفان توام با گرد و خاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولو
تصویر دولو
هر یک از ورق های بازی که دو خال داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوله
تصویر دوله
پشته، تپه، زمین سربالا یا سراشیب، گودال
گرد و غبار، گردباد
ناله، فریاد، زوزۀ سگ و شغال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولک
تصویر دولک
((دُ لَ))
چوب بزرگ در بازی «الک دولک»، مقابل الک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دولت
تصویر دولت
((دُ لَ))
گردش خوشبختی و ثروت و دارایی از شخصی به شخص دیگری، نیکبختی، خوش اقبالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دولت
تصویر دولت
حکومت، سلطنت، هیئت وزیران، سعادت، طالع، جاه، مکنت، مدد، کمک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دولا
تصویر دولا
دوتا، تاشده، خمیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولت
تصویر دولت
دارایی، ثروت، مال، در علوم سیاسی زمان سلطنت و حکومت بر یک کشور، در علوم سیاسی هیئت وزیران، نخست وزیر و وزیران او، آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد، گردش نیکی به سود کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولت
تصویر دولت
Government
دیکشنری فارسی به انگلیسی
правительство
دیکشنری فارسی به روسی