جدول جو
جدول جو

معنی دوقو - جستجوی لغت در جدول جو

دوقو
یونانی تخم زردک تخم خرس گیا از گیاهان
تصویری از دوقو
تصویر دوقو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوقول
تصویر دوقول
دو زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقوس
تصویر دوقوس
یونانی تخم زردک تخم خرس گیا از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقلو
تصویر دوقلو
همایند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دولو
تصویر دولو
تا شده و دولا شده، آستر شده
فرهنگ لغت هوشیار
دارای دو جهت، دارای دو طرف، طبل دورو، دوسو، دوکرانه، کسی که ظاهر و باطنش تفاوت دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقه
تصویر دوقه
از لاتینی دوشس والاگاه میرو مونث دوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقلو
تصویر دوقلو
توام، توامان، همزاد، دوبچه که در یک موقع از یک شکم زایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقل
تصویر دوقل
پارسی تازی گشته دکل دکل کشتی فرسپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوغو
تصویر دوغو
جرمی که پس از آب کردن روغن در ته ظرف باقی بماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوسو
تصویر دوسو
دو طرف، دو جانب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داقو
تصویر داقو
ترکی تیر بی پر، بالا پوش کپنک تیر بی پر، بالا پوش کپنک پایونچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دومو
تصویر دومو
کسی که موهای سر و صورتش سیاه و سفید باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوقو
تصویر قوقو
تکمۀ کلاه یا پیراهن و مانند آن، قوقه، برای مثال از حشمت سلطانی او تاج فریدون / چاووش و را قبۀ قوقوی کلاه است (سوزنی - ۱۳۱)
بانگ خروس، قوقولی قوقو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوتو
تصویر دوتو
دوتا، دولا، خمیده، کج، منحنی، دوتوی، دوته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولو
تصویر دولو
هر یک از ورق های بازی که دو خال داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوغو
تصویر دوغو
درد و جرمی که پس از گداختن روغن یا کره در ته ظرف باقی بماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوقو
تصویر قوقو
پارسی است غوغو گوگو گوی گریبان دگمه کلاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داقو
تصویر داقو
تیر بی پر، بالاپوش، کینک، یاپونچی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورو
تصویر دورو
((دُ))
دارای پشت و روی یکسان، دارای رفتار ریاکارانه، منافق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوقلو
تصویر دوقلو
((دُ))
دوغلو، دو کودک که همزمان از یک شکم زاییده شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوغو
تصویر دوغو
ته نشستی که پس از گداختن روغن و کره در ته ظرف باقی ماند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوقو
تصویر قوقو
تکمه کلاه و پیراهن، قوقه
فرهنگ فارسی معین
ویژگی پارچه یا چیز دیگر که پشت و روی آن از حیث طرح و رنگ با هم فرق داشته باشد، کنایه از کسی که گفتارش خلاف کردارش باشد، منافق، مزور، برای مثال از مجلس ما مردم «دوروی» برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی (فرخی - ۳۶۵)، در علم زیست شناسی نوعی گل که یک روی آن زرد است و روی دیگرش سرخ، گل رعنا، برای مثال از مجلس ما مردم دوروی برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل «دوروی» (فرخی - ۳۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوقلو
تصویر دوقلو
دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، هم شکم، همزاد، جنابه، دوبلغانه، توأم، توأمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوق
تصویر دوق
لاتینی تازی گشته دوک میرک والا گاه نادانی گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقولی
تصویر دوقولی
دو زبانی دروغبافی
فرهنگ لغت هوشیار