جدول جو
جدول جو

معنی دوطرفه - جستجوی لغت در جدول جو

دوطرفه
(دُ طَ رَ فَ / فِ)
که دارای دو سو و جهت و جانب است. (یادداشت مؤلف). دوسویه: خیابان دوطرفه، که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است، مقابل یک طرفه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یکی از وسایل نقلیه که دو چرخ دارد و یک نفر بر آن سوار می شود و با فشاری که با پاهای خود به دو رکاب آن می دهد حرکت می کند، بیسیکلت
فرهنگ فارسی عمید
(دُ دَ زَ / زِ)
با دو درز. که دودرز دارد، پاکدوزی. کف، دودوزه دوختن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُخَ رِ فَ)
مؤنث مخطرف، زن فروهشته پوست. (از ناظم الاطباء). (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(دُ بُ جَ)
دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار. دارای 200 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دُ بُ جَ / جِ)
دوبامه. دوبرجی. کبوتر که در دو برج آشیان دارد. (یادداشت مؤلف) : مثل کبوتر دوبرجه، مجازاً، دورنگ و غیرثابت و بوالهوس. رجوع به دوبرجی شود
لغت نامه دهخدا
(دُ بَ گَ / گِ)
دوبرگ. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوبرگ شود، علفی مشهور است. برادر سه برگه که در چمنزارها روید و زیاده از دو برگ نشود و بغایت زیبا و خوش آیند است، کنایه از دو لب ساده زنخان. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
(دُ تُ غَ / غِ)
مخفف دوترغده که به معنی گرفته شده باشد و معنی ترکیبی آن از دو جانور گرفته شده است. مانند استر که از اسب و الاغ گیرند. (لغت محلی شوشتر) ، جانوری است به شکل عقرب که از سیاه و زرد بهم رسد
لغت نامه دهخدا
(دُ تَ کَ / کِ)
دوردیفه. دوپشته. دوراکبه. رجوع به دوپشته شود.
- دوترکه سوار شدن، دوپشته برنشستن. سوار شدن دو تن بریک مرکب یا بر وسیلۀ نقلیه ای از قبیل دوچرخه و موتورسیکلت
لغت نامه دهخدا
(دُ چَ خَ / خِ)
مرکب از دست + الف وقایه + دست، سودای نقدانقد، یعنی چیزی بگیرند و همان لحظه قیمت بدهند. (برهان). نقد. دست به دست دادن. (آنندراج). سودای نقد به نقد یعنی هرچه خرند همان لحظه قیمت وی را دهند. (ناظم الاطباء). مقابل پسادست یعنی نسیه. ناجزاً بناجز. یداًبید. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
ستدو داد مکن هرگز جز دستادست
که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد.
ابوشکور.
ستد و داد جز به دستادست
داوری باشد و زیان و شکست.
لبیبی.
قرض، وام دستادست. (مهذب الاسماء) ، دوبازوی لشکر، سعی و کوشش و جهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ حَ)
ثنایی. کلمه ای که دو حرف داشته باشد. (یادداشت مؤلف). با دو حرف
لغت نامه دهخدا
(دُ ضَ بَ / بِ)
مرکّب از: دو + ضرب + ه، دوضرب. ضرب در دو نوبت. دوضربه زدن. دوبار. زدن، کنایه است از دوجا متمتع شدن چنانکه دلال از فروشنده و خریدار. (یادداشت مؤلف) ، دورویه. دوجهتی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دُ طَ بَ/ بِ قَ / قِ)
دواشکوبه. دومرتبه. که طبقه ای بالای طبقه ای دیگر قرار داشته باشد: اتاق دوطبقه. ساختمان دوطبقه. (یادداشت مؤلف). اتوبوس دوطبقه
لغت نامه دهخدا
(دُ زَ دَ / دِ)
تخم دوزرده. تخم مرغ که همراه سفیدۀ آن دو زرده باشد. بیضۀمرغ که دو زرده دارد. بیضه ای که دارای دو تا زرده باشد. (از یادداشت مؤلف). بیضه که در درون، دو زرده دارد و مرغ چون چنین بیضه آرد خداوندش آن را به فال نیک گیرد و از آن به نیکبختی شگونی زند:
چون خایۀ بط دوزرده باشد
سرمایه یکی دو کرده باشد.
نظامی.
- تخم دوزرده کردن، عمل مرغی که تخم دوزرده می گذارد. تخم دوزرده گذاشتن مرغ. (یادداشت مؤلف).
- ، هنرکردن. کار مهم انجام دادن.
- امثال:
مگر تخم دوزرده می کند. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
بن کشتی یا سکان. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ دَ غَ / غِ)
اسب اکدش. دورگه. رجوع به دورگه شود
لغت نامه دهخدا
به سریانی تودری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(دُ هَُ تَ)
قاشقی که بار آن را به دو نوبت به کام کشند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ فَ)
الحمصی. عباد بن ریان. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(دُ طَ رَ)
بین اثنین و جانبین و از دو کنار. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح جانورشناسی) هر گاه سطحی در طول بدن و در وسط سطح پشتی و شکمی بگذرانیم حیوان را به دو بخش کاملاً قرینه (راست و چپ) تقسیم نماییم به قسمی که اندام یک طرف عیناً در طرف دیگر تکرار شود این نوع قرینه را دوطرفی و جانورانی را که قرینۀ دوطرفی دارند آرتیوزوئر گویند. (از جانورشناسی عمومی فاطمی ج 1 ص 195)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
دو تخمه، اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوریه
تصویر دوریه
گشتی شبگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواره
تصویر دواره
پرگار، چرخنده گردنده مونث دوار، پرگار، هاله ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو رگه
تصویر دو رگه
انسان یا جانوری که پدر و مادرش از دو نژاد بود اکدش، کلفت خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
وسیله سواری است که دارای دو چرخ است و با حرکت پا راه می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوضربه
تصویر دوضربه
دوزده دو نوازنده، دو سویه، دو رویه
فرهنگ لغت هوشیار
هر سو چر: ستوری که هر سو بچرخد و کسی که از هر دانشی خوشه ای بر گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
ازیک جهت که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگرکه بسود یا بزیان یکی از دو طرف باشد: قضاوت یکطرفه نباید کرد، که تنهااز یک طرف آن توان داخل شد: خیابان یکطرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو طرفه
تصویر دو طرفه
دارای دو سو و جهت و جانب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوسره
تصویر دوسره
مونث دو سر نیرومند چون سپاه نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
((دُ چَ خِ))
نوعی وسیله نقلیه دارای دو چرخ یکی در عقب و یکی در جلو، و دو رکاب و یک زنجیر که با فشار رکاب به وسیله پا زنجیر به گردش در می آید و در نتیجه این وسیله به حرکت درمی آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یکطرفه
تصویر یکطرفه
یکسویه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوسره
تصویر دوسره
آلارتور
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر سن دوچرخه سواری نگذشته باشد و گاهی نیز سوار دوچرخه می شوید دیدن دوچرخه در خواب تعبیری ندارد زیرا دنباله افکار و اعمال روزانه شما است ولی اگر سن دوچرخه سواری شما گذشته باشد و دوچرخه در خواب ببینید مسافری برای شما می رسد و یا مهمانی یا یک خبر خانوادگی به شما می دهند که مسلما بد نیست. اگر در خواب ببینید که خودتان سوار دوچرخه هستید کاری مشکل انجام می دهید که انجام آن مستلزم دقت و هوشیاری بسیار است، اگر دیدید دوچرخه سوار هستید و میروید کاری آن چنان که گفته شد انجام میدهید که دور از محیط معمولی شما است و اگر سوار بودید و می آمدید در محدوده خودتان به این مهم نائل می گردید. اگر دیدید پشت دوچرخه کسی سوار هستید با کمک دیگری موفقیت به دست می آورید و اگر دیدید کسی پشت دوچرخه شما نشسته این شما هستید که به دیگری کمک می کنید. این در صورتی است که نترسید. اگر در خواب بترسید نشانه ضعف شما است در مقابل آن کار. اگر دوچرخه متعلق به شما باشد و به دیگری بدهید امکان در اختیار او قرار می دهید و اگر دوچرخه از دیگری گرفتید از کمک و امکانات دیگران استفاده میبرید. چرج ها نمایانگر گردش زمان و روزگارند و تقارن چرخ ها تعادل امیال شما است با حوادثی که اتفاق می افتد و چنان چه یکی از چرخ های دوچرخه خراب باشد گویای این است که تعادل در کارهای شما نیست.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
برنج، بذر
فرهنگ گویش مازندرانی