معنی یکطرفه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با یکطرفه
یکطرفه
یکطرفه
ازیک جهت که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگرکه بسود یا بزیان یکی از دو طرف باشد: قضاوت یکطرفه نباید کرد، که تنهااز یک طرف آن توان داخل شد: خیابان یکطرفه
فرهنگ لغت هوشیار
یکطرفی
یکطرفی
ازیک جانب، فیصله حل و فصل. یا یکطرفی کردن کاری را. کار را ختم کردن: ... یا دو سال صبر کند تا من کارم را با امیر ارسلان یکطرفی بکنم
فرهنگ لغت هوشیار
یک طرفه
یک طرفه
از یک جهت، که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگر، خیابانی که فقط از یک سوی آن می توان رفت
فرهنگ فارسی معین
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.