- دوسو
- دو طرف، دو جانب
معنی دوسو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رفیق
آدهسیون
تا شده و دولا شده، آستر شده
دارای دو جهت، دارای دو طرف، طبل دورو، دوسو، دوکرانه، کسی که ظاهر و باطنش تفاوت دارد
یونانی تخم زردک تخم خرس گیا از گیاهان
جرمی که پس از آب کردن روغن در ته ظرف باقی بماند
پارسی تازی گشته دو سر از گیاهان سفت، کلانشتر، شیر بیشه، سالینه (عتیقه)
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
محب و یکدل و یکرنگ
مقابل دشمن، یار، همدم، رفیق مهربان، پسوند متصل به واژه به معنای دوست دارنده مثلاً خدادوست، وطن دوست، شاه دوست
روشنایی اندک که در شب از دور به نظر آید، روشنایی کم که از چراغ به چشم بخورد
سوسو زدن: روشنایی دادن چراغ کم نور
سوسو زدن: روشنایی دادن چراغ کم نور
کسی که موهای سر و صورتش سیاه و سفید باشد
دوتا، دولا، خمیده، کج، منحنی، دوتوی، دوته
هر یک از ورق های بازی که دو خال داشته باشد
درد و جرمی که پس از گداختن روغن یا کره در ته ظرف باقی بماند
یار، همدم، عاشق، معشوق
ته نشستی که پس از گداختن روغن و کره در ته ظرف باقی ماند
گیاهی شبیه گندم که در گندم زار می روید و بلندیش تا نیم متر می رسد. دانۀ آن باریک تر از گندم و پوستش سیاه یا سرخ، دانه هایش در غلاف باریکی جا دارد. بیشتر به مصرف تغذیۀ چهارپایان می رسد، گندم دیوانه
ویژگی پارچه یا چیز دیگر که پشت و روی آن از حیث طرح و رنگ با هم فرق داشته باشد، کنایه از کسی که گفتارش خلاف کردارش باشد، منافق، مزور، برای مثال از مجلس ما مردم «دوروی» برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی (فرخی - ۳۶۵) ، در علم زیست شناسی نوعی گل که یک روی آن زرد است و روی دیگرش سرخ، گل رعنا، برای مثال از مجلس ما مردم دوروی برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل «دوروی» (فرخی - ۳۶۵)
نام قبیله و پدر قبیله ای از عرب
متقابلا
نمک فرنگی، طعم آن شور و تلخ
نمکی متبلور، سفید رنگ، شور و تلخ که در آب حل می شود و در طب به عنوان مسهل به کار می رود، سولفات سدیم
بوراکس، ترکیب اسید بوریک و سود که در طب و صنعت برای ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی و لحیم کاری به کار می رود، تنگار، بوره، بورک، تنکار، بورق