جدول جو
جدول جو

معنی دوریزگان - جستجوی لغت در جدول جو

دوریزگان(دُ)
دهی است از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 41 هزارگزی شمال خاوری بهبهان و 36 هزارگزی شمال راه شوسه آرو به بهبهان. دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالروست و ساکنین آن از طایفۀ بویراحمدی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دور زمان
تصویر دور زمان
گردش زمان، حوادث روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبریزگان
تصویر آبریزگان
آبریزان، جشنی که در قدیم ایرانیان در روز سیزدهم تیرماه می گرفتند و بر یکدیگر آب یا گلاب می پاشیدند و این رسم تا زمان صفویه برقرار بوده، آب پاشان، آب تیرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
یک سوم هر برج
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر، 483تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالروست و دبستانی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان با 19 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه، با 602 تن سکنه، آب آن از قنات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دریجان. ادرجان. به تلفظ کاف در هندوی نزدیک به گاف فارسی، مرکب است از دو کلمه ’دری’ که به تبدیل دال و تاء اصلش تری است به معنی سه، و کانا به معنی بخش و بهر. بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند (چ اروپا ص 307) می نویسد: ثم الا ثلات و تسمی دریکان و لافائده فی ذکرها لانها تسمی عندنا دریجانات بعینها. (التفهیم حاشیۀ ص 404). و هم او در التفهیم (ص 404) گوید دریگان چیست ؟ هم سیک برجهااند نزدیک هندوان و مردمان ما آن را دریجان خوانند و خداوندانشان بخلاف وجوه، که نخستین دریجان از هر برجی خداوندش را باشد، و دوم خداوند پنجم برج را از او، و سوم خداوند نهم را’ و آنگاه جدول مربوط به خداوندان وجوه و دریگان را آورده است - انتهی. نوعی از اعمال و اشکال نجومی باشد و معرب آن دریجان است. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). در اصطلاح احکامی، تقسیم هریک برج به سه قسمت و دادن قسمت اولی را به صاحب برج و دوم را به صاحب برج دیگر که از آن مثلثه است و سوم را به صاحب برج دیگر آن مثلثه. مثلاً قسمی از حمل را به مریخ که صاحب برج حمل است دهندو دوم را به شمس که صاحب برج اسد و از مثلثۀ ناری است و سوم را به مشتری که صاحب برج قوس و از همان مثلثه است. (یادداشت مرحوم دهخدا). قانونی است در هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را به سه طبقه تقسیم کنند. سه یک برجها نزد هندوان. و رجوع به دریجان شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوۀ شهرستان سنندج، در 4 هزارگزی جنوب پاوه کنار راه اتومبیل رو پاوه به روانسر، 375 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل روست، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد، واقع در22هزارگزی شمال زاغه دارای 250 تن سکنه است، صنایع دستی زنان آنجا فرش و جاجیم و طناب بافی، آب آن از سراب دولیسگان است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است ازدهستان ایتیوند شهرستان خرم آباد مرکز دهستان، واقع در 18هزارگزی شمال نورآباد دارای 600 تن سکنه است، آب آن از قنات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
نام جشنی است باستانی بسیزدهم تیر یعنی روز تیر از ماه تیر، گویند در زمان فیروز جدّنوشیروان چند سال در ایران قحط و خشکسالی بوده است و شاه و مردم در این روز بدعا باران خواسته اند و باران بیامده است و مردم بشادی آب بر یکدیگر پاشیده اند و این رسم و آن جشن بجای مانده است و در این روز بر یکدیگر آب و گلاب پاشیدندی، آن را آبریزان و آب پاشان و آب تیرگان نیز گویند، نوعی از طعام
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری قلعه کلات مرکز دهستان و 45هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ بهبهان به آرو. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه و ساکنین آن از طایفۀ دشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
صور و اشکال فلکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبریزگان
تصویر آبریزگان
نام جشنی است باستانی به سیزدهم تیر یعنی روز تیر از ماه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزگان
تصویر آویزگان
پناه، مستمسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبریزگان
تصویر آبریزگان
((زَ))
عید آب پاشان، جشنی که ایرانیان در روز تیر سیزدهمین روز از ماه تیر برپامی داشتند و آب بر یکدیگر می پاشیدند، نوعی غذا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوشیزگان
تصویر دوشیزگان
ابکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ریزگان
تصویر ریزگان
جزئیات
فرهنگ واژه فارسی سره