دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 44 هزارگزی جنوب الیگودرز. با 110 تن سکنه. صنایع دستی قالیچه بافی و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 44 هزارگزی جنوب الیگودرز. با 110 تن سکنه. صنایع دستی قالیچه بافی و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، سابود، نرموره، بازپیچ، پالوازه، بادپیچ، اورک، بازام، گواچو
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، سابود، نَرمورِه، بازپیچ، پالوازِه، بادپیچ، اَورَک، بازام، گُواچو
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، تفت، بیخ تفت، تودریون، شبیبی، شیکران
شوکَران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، تَفت، بیخ تَفت، تودَریون، شَبیبی، شَیکُران
سنبوسه، آشی که با آرد گندم می پختند، برای مثال قدح پربورک است و قلیه، اندک / چه بودی گر که بورک، قلیه بودی؟ (بسحاق اطعمه - ۲۱۶) زنگار، کپک نان، برای مثال تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش / می گذارد تا بر آن از کهنگی بورک فتد (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - بورک) پولی که قمارباز پس از بردن پول حریف به رسم انعام به دیگران می دهد، شتل، برای مثال ندانم تو از وی چه بردی ولیکن / کنار جهان پرگهر شد ز بورک (اثیرالدین اخسیکتی - مجمع الفرس - بورک)
سنبوسه، آشی که با آرد گندم می پختند، برای مِثال قدح پُربورک است و قلیه، اندک / چه بودی گر که بورک، قلیه بودی؟ (بسحاق اطعمه - ۲۱۶) زنگار، کپک نان، برای مِثال تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش / می گذارد تا بر آن از کهنگی بورک فتد (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - بورک) پولی که قمارباز پس از بردن پول حریف به رسم انعام به دیگران می دهد، شتل، برای مِثال ندانم تو از وی چه بردی ولیکن / کنار جهان پرگهر شد ز بورک (اثیرالدین اخسیکتی - مجمع الفرس - بورک)
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، بازپیچ، بازام، نرموره، آورک، سابود، گواچو، پالوازه، بادپیچ
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، بازپیچ، بازام، نَرمورِه، آوَرَک، سابود، گُواچو، پالوازِه، بادپیچ
امیل. متولد به سال 1858 میلادی و متوفی به سال 1917 میلادی از بزرگترین جامعه شناسان فرانسوی بعد از اوگوست کنت بود. نظر او در جامعه شناسی تحت تأثیر فلسفۀ تحققی کنت بود، که دورکم از پیروان و منتقدین آن بود. دورکم مذهب و اخلاق و حتی مفاهیمی اساسی مانند فضا و زمان را ناشی از ذهن جمعی جامعه می داند. در تأیید نظریات خود از مردم شناسی و آمار استفادۀ فراوان کرده است. از آثارش تقسیم کار در جامعه (1893 میلادی) قواعد روش جامعه شناسی (1895) خودکشی (1897) و اشکال ابتدایی زندگی مذهبی (1912 میلادی) است. (از دایره المعارف فارسی)
امیل. متولد به سال 1858 میلادی و متوفی به سال 1917 میلادی از بزرگترین جامعه شناسان فرانسوی بعد از اوگوست کنت بود. نظر او در جامعه شناسی تحت تأثیر فلسفۀ تحققی کنت بود، که دورکم از پیروان و منتقدین آن بود. دورکم مذهب و اخلاق و حتی مفاهیمی اساسی مانند فضا و زمان را ناشی از ذهن جمعی جامعه می داند. در تأیید نظریات خود از مردم شناسی و آمار استفادۀ فراوان کرده است. از آثارش تقسیم کار در جامعه (1893 میلادی) قواعد روش جامعه شناسی (1895) خودکشی (1897) و اشکال ابتدایی زندگی مذهبی (1912 میلادی) است. (از دایره المعارف فارسی)