جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آورک

آورک

آورک
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، سابود، نَرمورِه، بازپیچ، پالوازِه، بادپیچ، اَورَک، بازام، گُواچو
آورک
فرهنگ فارسی عمید

آورک

آورک
تاب. اَورک. و آن طنابی است دو سوی آن بر بالائی استوار کرده که بر آن نشسته در هوا آیند و روند
لغت نامه دهخدا

آوری

آوری
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
فرهنگ لغت هوشیار

آورد

آورد
مرخم آوردن، کوشیدن بجنگ نبرد ناورد کارزار، میدان جنگ آوردگاه، در بعضی کلمات مرکب بمعنی (آورده) است: آب آورد باد آورد بزم آورد راه آورد ره آورد
فرهنگ لغت هوشیار