جدول جو
جدول جو

معنی دوراندیشی - جستجوی لغت در جدول جو

دوراندیشی(اَ)
صفت و حالت دوراندیش. مآل اندیشی. بینش صحیح آینده. آینده نگری. عاقبت اندیشی. (یادداشت مؤلف). عاقبت اندیشی و بصیرت و دوربینی و اطلاع، ملاحظۀ عاقبت کار. (ناظم الاطباء). مآل اندیشی. عاقبت اندیشی
لغت نامه دهخدا
دوراندیشی
احتیاط
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
فرهنگ واژه فارسی سره
دوراندیشی
احتیاط، حزم، عاقبت اندیشی، مال اندیشی، ملاحظه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دوراندیشی
البصيرة
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به عربی
دوراندیشی
Foresightedness
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دوراندیشی
prévoyance
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دوراندیشی
дальновидность
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به روسی
دوراندیشی
Weitsicht
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به آلمانی
دوراندیشی
далекоглядність
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دوراندیشی
dalekowzroczność
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به لهستانی
دوراندیشی
远见
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به چینی
دوراندیشی
previsibilidade
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دوراندیشی
lungimiranza
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دوراندیشی
previsión
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دوراندیشی
wawasan jauh
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دوراندیشی
vooruitziendheid
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به هلندی
دوراندیشی
दूरदर्शिता
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به هندی
دوراندیشی
دوراندیشی، آینده نگری
دیکشنری اردو به فارسی
دوراندیشی
دوراندیشی
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به اردو
دوراندیشی
দূরদর্শিতা
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به بنگالی
دوراندیشی
การมองเห็นล่วงหน้า
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به تایلندی
دوراندیشی
kuona mbele
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
دوراندیشی
선견지명
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به کره ای
دوراندیشی
先見の明
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دوراندیشی
ראיית עתיד
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به عبری
دوراندیشی
ileri görüşlülük
تصویری از دوراندیشی
تصویر دوراندیشی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوراندیش
تصویر دوراندیش
کسی که پایان کار را در نظر بگیرد و در آن اندیشه و پیش بینی کند، عاقبت اندیش. محتاط
فرهنگ فارسی عمید
(سِزَ دَ / دِ)
مآل بین. نقیض عجول. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). عاقل و دوربین. (آنندراج). گربز. (لغت فرس اسدی). مطلع و با بصیرت و پیش بین. (ناظم الاطباء). پایان نگر. عاقبت اندیش. مآل اندیش. آتیه بین. عاقبت بین. (یادداشت مؤلف) : پدرش مردی بود حرون و دوراندیش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 407). چون آن دوراندیش به خانه رسید در دست خویش از آن گنج جز حسرت و ندامت ندید. (کلیله و دمنه). این دمنه داهی دوراندیش است. (کلیله و دمنه).
تو ز اندیشه زآن سوی دو جهان
همه زین سوی عقل دوراندیش.
انوری.
بپرس از عقل دور اندیش گستاخ
که چون شاید شدن بر بام این کاخ.
نظامی.
از نهانخانه های دوراندیش
باز داده خبربه خاطر خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ / شِ)
دوراندیشی. مآل اندیشی. عاقبت بینی. عاقبت اندیشی. تدبیر و پیش بینی پایان کار. (یادداشت مؤلف) : چون رکن الدین از دوراندیشگی تقاعد می نمود. (تاریخ جهانگشای جوینی). رجوع به دوراندیش و دوراندیشی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ / شِ)
که اندیشۀ آیندۀ دور را بکند. که تدبیر کند. دوراندیش. مآل اندیش. (یادداشت مؤلف) : و بونصر در چنین کارها دوراندیشه تر جهان بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 546). رجوع به دوراندیشی شود، عقل و بصیرت و بینایی در کارها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوراندیش
تصویر دوراندیش
عاقبت اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوراندیش
تصویر دوراندیش
عاقبت اندیش، محتاط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوراندیش
تصویر دوراندیش
حسابگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوراندیشیدن
تصویر دوراندیشیدن
احتیاط
فرهنگ واژه فارسی سره
احتیاطکار، ژرف بین، عاقبت اندیش، محتاط، هوشیار
فرهنگ واژه مترادف متضاد