جدول جو
جدول جو

معنی دودخوار - جستجوی لغت در جدول جو

دودخوار(خوا / خا)
مطبخی و گلخن تاب. (ناظم الاطباء) (از برهان) ، غلیان کش و تنباکوکش. (ناظم الاطباء) (برهان) ، نام پروانه ای که دور چراغ می گردد. (ناظم الاطباء). نام پرنده ای است. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوخواهر
تصویر دوخواهر
دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر، دو خواهران، شعریان، شعرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردخوار
تصویر دردخوار
کسی که درد شراب را بخورد، دردآشام، خورندۀ درد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردخوار
تصویر دردخوار
خورندۀ درد، دردمند، فقیر، مستمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
کسی که فقط خود را می خواهد و خود را برتر از دیگران می داند، خودپرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادخوار
تصویر شادخوار
شادی خوار، شادمان، خوشحال، برای مثال باده شناس مایۀ شادی و خرّمی / بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار (مسعودسعد - ۵۴۲)، تو شادی کن ار شادخواران شدند / تو با تاجی ار تاج داران شدند (نظامی۵ - ۹۱۰)،
خوش گذران، برای مثال به پیری و به خواری بازگردد / به آخر هر جوان و شاد خواری (ناصرخسرو - ۵۰۲)، شراب خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادخواه
تصویر دادخواه
دادخواهنده، طالب عدل و داد، در علم حقوق کسی که به او ظلم شده باشد و دادخواهی کند، کسی که دادخواست به دادگاه بدهد و خواهان دادرسی باشد
فرهنگ فارسی عمید
(خوَدْ/ خُدْ خوا / خا)
غم خور. آنکه با غم خود را نابود میکند. خودخور. آنکه غم خویش بکسی نگوید
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دردخوارنده. دردآشام. دردنوش. که دردخورد. شرابخوار. شرابخوار قهار، کنایه از مردم فقیر و دون و فرومایه. (برهان) (آنندراج) :
تلخ جوانی یزکی در شکار
زیرتر از وی سیهی دردخوار.
نظامی.
بسکه خرابات شد صومعۀ صوف پوش
بسکه کتب خانه گشت مصطبۀ دردخوار.
سعدی.
، کنایه از زمین که به عربی ارض گویند. (برهان) (آنندراج). و رجوع به دردآشام شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
رباخوار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنکه خوب و بمقدار زیاد غذا خورد، کسی که زندگانیش خوش و توام با عیش و عشرت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشخوار
تصویر نوشخوار
آنکه بلذت چیزی را خورد شاد خوار، نشخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونخوار
تصویر خونخوار
خونریز، قتال، ظالم، ستمگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود خوار
تصویر خود خوار
هر موجودی که بدون احتیاج بموجودات دیگر زیست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوبخوار
تصویر چوبخوار
کرمی است که چوب و پشمینه و پلاس را بخورد و ضایع سازد ارضه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستوار
تصویر دوستوار
صمیمانه، دوستانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد خوار
تصویر درد خوار
فقیر تهی دست، دون فرومایه، ارض زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
((~. خا))
خودپرست، متکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادخواه
تصویر دادخواه
کسی که به او ظلم شده و تقاضای رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دو خواهر
تصویر دو خواهر
((دُ خا هَ))
دو ستاره شعرای شامی و شعرای یمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادخوار
تصویر شادخوار
((خا))
خوشگذران، شراب خوار، خوشحال، شادمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادخواه
تصویر دادخواه
شاکی
فرهنگ واژه فارسی سره
بهره خوار، رباخوار، رباخور، سودخور، نزولخوار، نزولخور
متضاد: نزول ده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
Selfinterested, Selfish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
intéressé, égoïste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
корыстный , эгоистичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
eigennützig, egoistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
корисливий , егоїстичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
samolubny, egoistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
利己的 , 自私的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
interesseiro, egoísta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
egoista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
egoísta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
eigenbelang, egoïstisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
เห็นแก่ตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی