جدول جو
جدول جو

معنی دو خواهر

دو خواهر((دُ خا هَ))
دو ستاره شعرای شامی و شعرای یمانی
تصویری از دو خواهر
تصویر دو خواهر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دو خواهر

دوخواهر

دوخواهر
دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر، دو خواهران، شعریان، شِعرا
دوخواهر
فرهنگ فارسی عمید

دوخواهر

دوخواهر
دوخواهران. (ناظم الاطباء). آن دو ستاره که به تازیش اختاسهیل و شعریان خوانند. (شرفنامۀ منیری) (از آنندراج) (از برهان). عبور و غمیصا. (از آنندراج) (برهان). رجوع به دوخواهران شود
لغت نامه دهخدا

دو گواهی

دو گواهی
خدایی نیست جز خدای یگانه و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست
دو گواهی
فرهنگ لغت هوشیار

سه خواهر

سه خواهر
سه خواهران. کنایه از بنات باشد و آن سه ستاره است پهلوی هم از جملۀ هفت ستارۀ بنات النعش که آنرا هفت اورنگ و دب اکبر نیزگویند و چهار دیگر بصورت کرسی است که نعش خوانند. (برهان). سه ستاره اند پهلوی هم از جملۀ هفت ستارۀ بنات النعش. (غیاث) (آنندراج) (جهانگیری) :
زهره بدو زخمه از سر نعش
در رقص کشد سه خواهران را.
خاقانی.
ای بر تن تو جان دوپیکر گریسته
در هفت پرده چشم سه خواهر گریسته.
سیف اسفرنگی
لغت نامه دهخدا