- دودآلود
- دودآلوده، آلوده به دود، آمیخته به دود، تیره رنگ از دود
معنی دودآلود - جستجوی لغت در جدول جو
- دودآلود
- Smoggy
- دودآلود
- смоговый
- دودآلود
- neblig
- دودآلود
- туманний
- دودآلود
- mglisty
- دودآلود
- com névoa
- دودآلود
- nebbioso
- دودآلود
- con niebla
- دودآلود
- brumeux
- دودآلود
- mistig
- دودآلود
- berkabut
- دودآلود
- ملوث بالدخان
- دودآلود
- धुंआधार
- دودآلود
- מעושן
- دودآلود
- na nenepe
- دودآلود
- มีหมอก
- دودآلود
- কুয়াশাচ্ছন্ন
- دودآلود
- دھندلا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر مایعی که آلوده به دردی باشد، آلوده به درد، شرابی که مخلوط با درد باشد
دردناک، دردمند
غمناک، دردمند، دلگیر
آلوده به گرد و غبار، غبارآلود
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال یکی ببر دژآلود است در جنگ / که دارد از مصاف شیر نر ننگ (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۷)
بدخو، تندخو
بدخو، تندخو
خشمگین غضبناک، بد خو تند خلق
خشمگین، بدخلق، تندخو