شناختن هوا. در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی می کند. (از وبستر). کار این فن یا این دانش بررسی تغییرات جو و تأثیر آنها در شرایط محیط زندگی از نظر مقدار باران، برف، باد، آفتاب و مانند آن است
شناختن هوا. در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی می کند. (از وبستر). کار این فن یا این دانش بررسی تغییرات جو و تأثیر آنها در شرایط محیط زندگی از نظر مقدار باران، برف، باد، آفتاب و مانند آن است
حکیم و طبیب دانا و کارآزموده. (ناظم الاطباء). کنایه از حکیم حاذق است. (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از برهان) : زبان دان یکی مردم دم شناس طلب کردکز کس ندارد هراس. نظامی
حکیم و طبیب دانا و کارآزموده. (ناظم الاطباء). کنایه از حکیم حاذق است. (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از برهان) : زبان دان یکی مردم دم شناس طلب کردکز کس ندارد هراس. نظامی
پارسا. خدادان. (آنندراج). موحد. (ناظم الاطباء). ربانی. باایمان: مردی خداشناس و عابد بود. (مجمل التواریخ و القصص). نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو که مستحق کرامت گناهکارانند. حافظ
پارسا. خدادان. (آنندراج). موحد. (ناظم الاطباء). ربانی. باایمان: مردی خداشناس و عابد بود. (مجمل التواریخ و القصص). نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو که مستحق کرامت گناهکارانند. حافظ
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس