- دندانه
- هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
معنی دندانه - جستجوی لغت در جدول جو
- دندانه
- هر چیز شبیه دندان، مثل دندانۀ اره، کنگرۀ سر دیوار
- دندانه ((دَ نِ))
- هر چیز شبیه به دندان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بطور دزدی دزدکی
مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، کنایه از فرزند عزیز
از روی رندی و زیرکی
مونث سندان ماچه خر نیرومند
مانند رندان، برای مثال همچو حافظ به رغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ - ۱۰۲) ، از روی رندی و زیرکی
دانه ون حبه الخضرا
دانۀ ون، حبهالخضرا
مانند دزدان، نهانی، دور از چشم کسی، یواش و بی سر و صدا، دزدکی
مروارید بزرگ و گران بها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، مروارید یکتا، درّ یتیم، برای مثال سعدی به لب دریا در دانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی (سعدی۲ - ۵۸۸) ، کنایه از عزیز، سوگلی
Larcenous, Larcenously
воровской , воровски
diebisch
злодійський , крадькома
złodziejski, złodziejsko
偷窃的 , 偷窃地
ladrão, furtivamente
ladresco, furtivamente
ladrón, furtivamente
larcin, furtivement
diefachtig
pencurian, dengan mencuri
سارقٌ , بطريقةٍ لصوصيّةٍ
चोराना , चोराना रूप से
גנבתי , בגניבה
泥棒のような , 盗むように
도둑 같은 , 도둑질하며
hırsızca
kiwizi, kwa wizi
โจรกรรม , อย่างขโมย