زیره، گیاهی علفی و یک ساله، با ساقه های سبز، برگ های بریدۀ باریک، گل های سفید کوچک و تخم های ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف می شود، قسمت زیرین چیزی، آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته می شود
زیره، گیاهی علفی و یک ساله، با ساقه های سبز، برگ های بریدۀ باریک، گل های سفید کوچک و تخم های ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف می شود، قسمت زیرین چیزی، آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته می شود
مقابل بیرون، میان چیزی یا جایی، دل، برای مثال تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی - ۸۳)، کنایه از ضمیر، باطن، برای مثال درون ها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوت نشینی (حافظ - ۹۴۶)
مقابلِ بیرون، میان چیزی یا جایی، دل، برای مِثال تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی - ۸۳)، کنایه از ضمیر، باطن، برای مِثال درون ها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوت نشینی (حافظ - ۹۴۶)