جدول جو
جدول جو

معنی دقم - جستجوی لغت در جدول جو

دقم
(دِ قِم م)
دندان شکسته از مردم و شتر، یا عام است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقم
(تَ هَُ)
ریختن دندان های پیشین کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقم
(تَ یُ)
شکستن دندانهای کسی را به مشت. (از منتهی الارب). شکستن دندان کسی. (از اقرب الموارد). دمق. و رجوع به دمق شود، ناگاه راندن کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سپوختن در سینۀ کسی، درآمدن باد برکسی و وزیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقم
(دَ)
اندوه سخت بر وام و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقم
(دِ قَم م)
فراخ از هر چیز. (منتهی الارب). واسع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقم
اندوه از بدهکاری شکسته دندان
تصویری از دقم
تصویر دقم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ مَ سَ / سِ)
مخمصه و دردسر و ناراحتی. ظاهراً تحریفی است از مخمصه. دخمصه. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ مَ)
مقدم و جلو دهان. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
نوعی از ماهی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ قَ)
گشنی بود مر نعمان بن منذر را: ابل شدقمیات، شتران منسوب بدان گشن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
آن که سه دندان وی شکسته باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دِ قَ)
دمقس. ابریشم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دمقس شود
لغت نامه دهخدا
(ثِ قِ)
گنگلاج. گنگ و لال
لغت نامه دهخدا
(دَ قِ مَ)
شتر و گوسپند که حنک آن ازپیری رفته باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیم
تصویر دیم
رخسار، صورت، چهره زراعتی که از آب باران خورد باران پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمق
تصویر دمق
پارسی تازی گشته دمه، دزدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگم
تصویر دگم
لاتینی فرانسوی بنباور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغم
تصویر دغم
اسپ دیزه اسپ سیاه سیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقت
تصویر دقت
باریکی، نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقر
تصویر دقر
مرغزار پر گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقل
تصویر دقل
پارسی تازی گشته دکل تیر کشتی خرمای پست لاغر باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقن
تصویر دقن
باز داشتن، بی بهره کردن، مشت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقه
تصویر دقه
باریکی، دقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلم
تصویر دلم
کبوتر جاهی از پرندگان بچه مار از خزندگان پیل از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسم
تصویر دسم
چربی گوشت، پیه
فرهنگ لغت هوشیار
درهم دراخما: یونانی در پهلوی دیرم زوزن جوجر همرس دندان سودگی، هموار شدن واحد سکه نقره (وزن و بهای آن در عصرهای مختلف متفاوت بوده است)، واحد وزن معاذل شش دانگ (هر دانگ دو قیراط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژم
تصویر دژم
پژمان و اندوهگین از غم و پژمرده
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم
فرهنگ لغت هوشیار
گربه ماهی رودخانه ای لاروس این واژه را تازی گشته پارسی دانسته ولی یونانی تازی گشته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمان
تصویر دقمان
پارسی تازی گشته دگمان چکش چوبی گوشتکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمصه
تصویر دقمصه
درد سر دردسر موجب تصدیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمه
تصویر دقمه
پیشدهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمصه
تصویر دقمصه
((دَ مَ ص یا صَ))
دردسر، موجب دردسر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوم
تصویر دوم
ثانیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دقت
تصویر دقت
تیزنگری، ریزبینی، باریک بینی، موشکافی
فرهنگ واژه فارسی سره