معنی دقم
- دقم (تَ یُ)
- شکستن دندانهای کسی را به مشت. (از منتهی الارب). شکستن دندان کسی. (از اقرب الموارد). دمق. و رجوع به دمق شود، ناگاه راندن کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سپوختن در سینۀ کسی، درآمدن باد برکسی و وزیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
