- دفون
- بنده گریخته، شتر رمیده
معنی دفون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی که آن را زیر خاک کرده باشند، دفن شده، زیر خاک شده
در زمین نهان کرده، پنهان کرده در خاک
((هِ فُ))
فرهنگ فارسی معین
یک جفت گوشی که با اتصال آن به دستگاه صوتی یا تصویری، صدا به طور مستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت شود، دوگوشی (واژه فرهنگستان)
باطن، وارد، داخل، بطن
بر آمدن دود بلند شدن گرد
اندرون، باطن، در شکم
نهبیده پنهانشده زیرخاک کرده مدفون، پنهان کرده
جمع دف، چنبرک ها چنبریست که پوستی بر آن چسبانند و قوالان آنرا با انگشت نوازند
پس زننده، پاکو بند ستور
چاه انباشته
ابر ناکی
جمع دین، وام ها وام های زماندار جمع دین وامها قرضها
جمع جفن، پلک ها، نیام ها
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
شتر آبکش
کنده باد باد خاکروب، جمع سفینه، کشتی ها
پنهان شده در زیر خاک، مدفون، زیر خاک رفته
مقابل بیرون، میان چیزی یا جایی، دل، برای مثال تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی - ۸۳) ، کنایه از ضمیر، باطن، برای مثال درون ها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوت نشینی (حافظ - ۹۴۶)
دین ها، وام ها، قرض ها، فام ها، پام ها، جمع واژۀ دین
دعایی که زردشتیان خوانند و بر خوردنی ها دمند و سپس خورند
در آیین زردشتی نان کوچکی که برای بعضی مراسم مذهبی می پزند و جلو موبد می گذارند و موبد با خواندن کلماتی از اوستا و دعای مخصوصی نان را متبرک کرده و سپس میان حاضران قسمت می کنند، دعایی که در این مراسم به وسیلۀ موبد خوانده می شود
Inside
внутри
innen
всередині
wewnętrzny
dentro
dentro