جدول جو
جدول جو

معنی دسیع - جستجوی لغت در جدول جو

دسیع(دَ)
بن گردن. (منتهی الارب). محل پیوند گردن به کاهل. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دسیس
تصویر دسیس
کسی که برای کسب خبر، پنهانی به جایی فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
گشاد، فراخ، پهناور
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
مصدر دسع است در تمام معانی. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به دسع شود
لغت نامه دهخدا
(دَ عَ)
بخشش بزرگ. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند: فلان ضخم الدسیعه و یا اًنه لمعطاءالدسائع، سرشت که مردم بدان آفریده شده است. (منتهی الارب). طبیعه. (اقرب الموارد) ، خو. (منتهی الارب). خلق. (اقرب الموارد) ، کاسۀ کلان. (منتهی الارب). جفنۀ بزرگ و گویند مائدۀ کریم و بزرگ. (از اقرب الموارد) ، خوان بزرگ. (منتهی الارب) ، میخانه. (منتهی الارب). دسکره. (از اقرب الموارد) ، قوت و توانائی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، دسائع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تسیع
تصویر تسیع
یک نهم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
پهین فراخ گشاده انغزان دور کران دامنه دار درندشت (گویش هراتی) فراخ گشاده (محل مکان)، عریض پهناور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسیع
تصویر لسیع
مار گزیده کژدم گزیده گزیده (مارو کژدم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طسیع
تصویر طسیع
بنگرید به طسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمیع
تصویر دمیع
اشکریز: گرفتار بیماری اشکریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسیع
تصویر رسیع
چسبیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنیع
تصویر دنیع
نا کس بی خیر و بی عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیع
تصویر دلیع
شاهراه، راه هموار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسیس
تصویر دسیس
گند بغل، انیشه (جاسوس) ، کباب، فریبکاری پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسیه
تصویر دسیه
پرونده، کارنما، دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریع
تصویر دریع
زرهک زره کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
((وَ))
فراخ، گشاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لسیع
تصویر لسیع
((لَ))
گزیده (مار و کژدم)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دسین
تصویر دسین
((دَ))
دسینه، خم شراب، سرکه و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
گسترده، دامنگیر، فراخ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
Extensive, Spacious, Vast
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
vaste, spacieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
광범위한 , 넓은 , 광대한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
kapsamlı, geniş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
ব্যাপক , প্রশস্ত , ব্যাপক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
विशाल , विशाल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
esteso, spazioso, vasto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
uitgebreid, ruim, uitgestrekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
umfangreich, geräumig, weit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
обширний , просторий , просторий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
обширный , просторный , обширный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
rozległy, przestronny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
extenso, espacioso, vasto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
extenso, espaçoso, vasto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
pana
دیکشنری فارسی به سواحیلی