- دسیس
- گند بغل، انیشه (جاسوس) ، کباب، فریبکاری پوشیده
معنی دسیس - جستجوی لغت در جدول جو
- دسیس
- کسی که برای کسب خبر، پنهانی به جایی فرستاده شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه از دشمنی که پنهان شده باشد، مکر و حیله را گویند
مکر و حیلۀ پنهانی، کاری که پنهانی و از روی مکر و دشمنی انجام بدهند
تای تایگانه، بن بنیاد
بسیار، زیر خاکی، آگنده، در هم
جمع دسیسه
بسیار مکر
دم شتر، جامه کهنه
پرونده، کارنما، دیوان
دورنگ دغا باز
پنهانی پنهان گشته
نرمخوی مرد
کشته مرده، آواز نرم، آوای آتش
ناکس، فرومایه، دون، پست، حقیر، رذل، سبکمایه
شش یک، دستار شش گزی، گوسبند شش ساله
بخیل، فرومایه، پست، لئیم، رذل، دنی، سفله
ثابت و استوار، خبری که درستی آن ثابت نشده باشد
جمع طس، از ریشه پارسی تشت ها
سست خرد، سست اندام
کشیش، مهتر ترسایان و دانشمند آنها
می خرما، بوزه می جو، نان شکسته، گرد گوشت: گوشت خشک کوبیده
سودن
کوفته ریزه ریزه، سخن پنهان، سخن نرم
مرد روحانی مسیحی
Miserly, Tightfisted
скупой
geizig, Geizhals