جدول جو
جدول جو

معنی دستیاره - جستجوی لغت در جدول جو

دستیاره
دستبند دست برنجن
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
فرهنگ لغت هوشیار
دستیاره
((~. رِ))
دستبند، دست برنجن
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
فرهنگ فارسی معین
دستیاره
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، اورنجن، دست برنجن، یاره، یارج، ایّاره، آورنجن، برنجن، دستینه، ورنجن، سوار
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستیانه
تصویر دستیانه
دستبند دست برنجن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
مددکاری، حمایت
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که مانند دست باشد، آنچه که به اندازه دست باشد، عصا چوبدستی، دستبند سوار دستواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
کمک، امداد، معاونت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون، آسیستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری ده، مدد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری دهنده، مددکار، کمک کننده، همدست، معاون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
Assistant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستواری
تصویر دستواری
اقتدار
فرهنگ واژه فارسی سره