- دستیاره
- دستبند دست برنجن
معنی دستیاره - جستجوی لغت در جدول جو
- دستیاره ((~. رِ))
- دستبند، دست برنجن
- دستیاره
- النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، اورنجن، دست برنجن، یاره، یارج، ایّاره، آورنجن، برنجن، دستینه، ورنجن، سوار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستبند دست برنجن
مددکاری، حمایت
آنچه که مانند دست باشد، آنچه که به اندازه دست باشد، عصا چوبدستی، دستبند سوار دستواره
کمک، امداد، معاونت
معاون، آسیستان
یاری ده، مدد کننده
یاری دهنده، مددکار، کمک کننده، همدست، معاون
معاون
Assistant
помощник
Assistent
помічник
asystent
assistente
assistente
asistente
assistant
assistent
ผู้ช่วย
asisten
مساعدٌ
सहायक
msaidizi
সহকারী
معاون
اقتدار