جدول جو
جدول جو

معنی دزی - جستجوی لغت در جدول جو

دزی
(دُ)
راینهارت دزی، دوزی. خاورشناس و مستشرق مشهور هلندی (1820- 1884م.) وی هلندی بود و زبانهای آلمانی و انگلیسی را خوب میدانسته و در اسپانیا در دانشگاه مادرید استاد زبان و ادبیات عرب بوده است. دزی از حدود بیست وچهارسالگی تا آخر عمر به تحقیق و تتبع در مطالب مربوط به تاریخ و جغرافیا و ادب عربی بالخصوص در اندلس مشغول بود. مشهورترین کتاب او کتاب تاریخ اسپانیا، و بزرگترین و مهمترین کتاب او ذیلی است که بر قوامیس عربی نوشته و آن در 2 جلد و بزبان فرانسوی است. و نیز او راست قاموس مشروح اسامی البسه در نزد عرب. (از مقدمۀکتاب فرهنگ البسۀ مسلمانان و فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
دزی
(دُزْ زی)
تداول عامیانۀ دزدی. سرقت. (لغت محلی شوشتر - خطی)
لغت نامه دهخدا
دزی
دزدی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درزی
تصویر درزی
کسی که برای مردم لباس می دوزد، خیاط، جامه دوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دزد
تصویر دزد
کسی که مال دیگران را بی خبر و پنهانی ببرد، آنکه چیزی از دیگران بدزدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزی
تصویر خزی
خوار شدن، پست شدن، رسوا شدن، خواری، رسوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیز
تصویر دیز
دیزه، اسب سیاه مایل به خاکستری، دیزج
قلعه، پناهگاهی که بر فراز کوه یا جای بلند ساخته شود، اورا، دژ، قلاط، ملاذ، رخّ، حصن، ابناخون، پشلنگ، دیزه، کلات، دز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیز
تصویر دیز
علامتی برای بالا بردن نت به یک نیم پرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دری
تصویر دری
روشن و درخشان، تابان مانند در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دای
تصویر دای
هر چینه و طبقه از دیوار گلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنی
تصویر دنی
ناکس، ضعیف، پست و حقیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دزک
تصویر دزک
دستارچه، دستمال، درک، برای مثال ای طرفۀ خوبان من ای شهرۀ ری / لب را به سر دزک بکن پاک ز می (رودکی - لغت نامه - دزک)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعی
تصویر دعی
پسرخوانده، حرام زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمی
تصویر دمی
پرخون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعی
تصویر دعی
پسر خوانده، فرزند خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخی
تصویر دخی
تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزک
تصویر دزک
دستارچه دستمال روپاک. دز کوچک قلعه کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزدی
تصویر دزدی
عمل دزدیدن سرقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزد
تصویر دزد
سارق، کسی که میدزدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دری
تصویر دری
روشن و درخشان زبان فارسی رسمی معمول امروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درزی
تصویر درزی
پارسی تازی گشته درزی دوزنده دوزنده لباس خیاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبی
تصویر دبی
رفتار نرم، ملخ، مورچه فرانسوی آبدهی (قریب) زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجی
تصویر دجی
تاریکی، ظلمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دای
تصویر دای
هر چینه ورده و مرتبه از دیوار گلی داو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزی
تصویر خزی
پست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزی
تصویر جزی
جمع جزیه، پارسی تازی گشته گزیت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزی
تصویر رزی
در ترکیب آید به معنی رزیدن رنگرزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنی
تصویر دنی
ناکس، پست و دون و خسیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلی
تصویر دلی
جمع دلو، سبوها دهوها مغولی گنج (خزانه)، سازمان، دریا راه روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهی
تصویر دهی
خردمند، عاقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیز
تصویر دیز
رنگ، لون، رنگ خاکستری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیزی
تصویر دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه ای شکل که در آن آبگوشت درست می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوی
تصویر دوی
دو بودن، دو تا بودن بد باطن، احمق صدای رعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزد
تصویر دزد
سارق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دزدی
تصویر دزدی
سرقت
فرهنگ واژه فارسی سره