- دزندیس
- همانا گویا: اگر چه در وفا بی شبهی و دیس نمیدانی تو قدر من دزندیس. (رودکی. نفیسی ج 3 ص 1110)
معنی دزندیس - جستجوی لغت در جدول جو
- دزندیس
- برابر و یکسان، شبیه، آشکار، هویدا، درحال، همانا، گویا،
برای مثال اگرچه در وفا بی شبهی و دیس / نمی دانی تو قدر من دزندیس (رودکی - لغت نامه - دزندیس)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همانا گویا: اگر چه در وفا بی شبهی و دیس نمیدانی تو قدر من دزندیس. (رودکی. نفیسی ج 3 ص 1110)
دیگرگون، تبدیل موجودی به موجود دیگر تغییر شکل بعضی جانوران
دگرگون، در علم زیست شناسی جانوری که تغییر شکل یافته
زندیان
مجسمه، تمثال
کسی که در باطن کافر باشد و تظاهر به ایمان کند
فرانسوی نشانه
پیکر، تصویر
کسی که در باطن کافر باشد و تظاهر به ایمان کند، کافر، بی دین، منکر خداوند، زندیک، ناپاک دین، ملحد، ناخدا، مرتد،
هر یک از اصحاب عبدالله بن سبا و از غلاه شیعه که معتقد به خدایی علی بن ابی طالب بوده اند و آن حضرت پس از اتمام حجت حکم به قتل آن ها داد،
هر یک از پیروان آیین مانی،
هر یک از پیروان آیین مزدک
هر یک از اصحاب عبدالله بن سبا و از غلاه شیعه که معتقد به خدایی علی بن ابی طالب بوده اند و آن حضرت پس از اتمام حجت حکم به قتل آن ها داد،
هر یک از پیروان آیین مانی،
هر یک از پیروان آیین مزدک
مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر، برای مثال نگارند تندیس او گر به کوه / ز سنگ وقارش شود که ستوه (دقیقی - ۱۱۴)
کافر، بی دین، منکر خداوند، زندیق، ناپاک دین، ملحد، ناخدا
سرقت
عمل دزدیدن سرقت