- دزمالی
بافه های چوبی نازک و منعطف از شاخه های تاک که به صورت حلقوی
معنی دزمالی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیاهی معطر از خانوادۀ نعناعیان با شاخه های نازک و برگ های ریز که از آن اسانس می گیرند و دم کردۀ برگ و گل آن در مداوای آسم، سیاه سرفه، ضعف اعصاب و بی خوابی نافع است، اکلیل الجّبل، اکلیل کوهی
داماد شدن، زن گرفتن، داماد کسی بودن، شوهری دختر یا خواهر کسی، (صفت نسبی، منسوب به داماد) مربوط و مخصوص داماد مثلاً کت و شلوار دامادی
(دَ)
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح عامیانه، مالیدن آلت رجولیت به دهانۀ شرم زن یا دبر مرد. عمل مواقعۀ ناقص که در آن دخول صورت نگیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه) ، در مواردی مانند مالیدن قطعۀ آتش روی سوراخ حقۀ وافور برای کشیدن آخرین بقایای تریاک و بست چسبانیده شده نیز بکار رود. (از فرهنگ لغات عامیانه)
سرسری منسوب به اجمال، مختصر مجمل علم اجمالی. یا نظر اجمالی کردن، نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن
دنباله رو، پیرو
لمس و سایش آلت تناسلی با دو چیز
ماهی پخته شده در دیگ، ماهی بخارپز
