جدول جو
جدول جو

معنی آشمالی

آشمالی
تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، خوشامدگویی
تصویری از آشمالی
تصویر آشمالی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آشمالی

آشمالی

آشمالی
تملق، تَبصبُص، چاپلوسی، دُم لابه، خوش آمدگوئی:
می کند دم لابه ها تا استخوانی میخورد
عمر او در آشمالی ّ و خوش آمد میرود،
شفائی،
، قلتبانی، کشخانی
لغت نامه دهخدا

آشمال

آشمال
کسی که به مالیدن آش ( آهار) بر جامه می پردازد، کنایه از چاپلوس، متملق، خوشامدگو
آشمال
فرهنگ فارسی عمید