جدول جو
جدول جو

معنی دزاشوب - جستجوی لغت در جدول جو

دزاشوب
(دِ)
دزاشیب. از قرای بلوک شمیران. (از جغرافیای سیاسی کیهان). قصبه ای است از بخش شمیران، شهرستان تهران. واقع در یکهزار گزی شرق تجریش. ناحیه ای است در دامنه و سردسیر و دارای 500 تن سکنه. آب آن از دو رشته قنات تأمین میشود و در بهار از رو خانه دربند استفاده میگردد. راه شوسه به تجریش دارد و در حدود 30 باب دکاکین مختلف در آنجاست. از برق سلطنت آباد استفاده میکند. تابستان صدها خانوار از تهران دراین ده ساکن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). امروزه بیشتر بنام دزاشیب خوانده می شود و از صورت قریه و ییلاق خارج شده است و از محلات شمیران بشمار میرود. و طبق آمارگیری سال 1335 هجری شمسی دارای 4914 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داشاب
تصویر داشاب
(پسرانه)
هدیه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماشوب
تصویر ماشوب
نوعی غربال سیمی با سوراخ های ریز، موبیز
فرهنگ فارسی عمید
داد و دهش وچیزی به مردم دادن باشد. (برهان). دهش:
ز کین تو غمناک گردد عدو
ز داشاب (داشاد تو شاد گردد ولی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
نام بزرگترین و مهمترین رود خانه اروپای مرکزی و جنوبی است، ایستر، نهر طونه، این رود را بزبان آلمانی داناو و بزبان اسلواکی دوناج و بزبان هنگری دونا و در تکلم صربی ها دوناو و بزبان رومانی دونارآ و به لاتینی دانوبیوس میخوانند و آن از کوههای جنگل سیاه آلمان سرچشمه میگیرد و بدریای سیاه میریزد،
طول این رود 1725 میل است و از لحاظ درازی پس از ولگا در اروپا مقام اول را دارد، رود دانوب در محلی بنام دانوشینگین از تلاقی رودهای برژ و بریگاچ و رود دیگری تشکیل میشود و در این محل نام دانوب میگیرد و از محل اولم ببعد قابل کشتی رانی می شود،
رود دانوب از مشرق وربتمرگ و بواریا و شمال اطریش و هنگری و شمالی بوداپست میگذرد و وارد کشور یوگسلاوی میشود و از طرف جنوب غربی بسوی مشرق پیش میرود و قسمتی از سرحد بین بلغار و رومانی را تشکیل میدهد و سرانجام از شمال رومانی بسوی جنوب شرقی آن کشورمتوجه میشود و در مشرق چند شاخه میگردد و شاخه ها درمساحتی معادل 1000 میل مربع بدریای سیاه میریزد و دهانۀ یکی از شاخه های رود مذکور بین اوکراین و رومانی قرار گرفته است،
دانوب به سه قسمت علیاء و وسطی و سفلی منقسم میشود و قسمت علیای آن تا براتیسلاوا و قسمت وسطی از براتیسلاوا تا دروازۀ آهنین و قسمت سوم از دروازۀ آهنین تا دریاست، آب قریب به سیصد رودخانه که از کوههای آلپ و کارپات سرچشمه میگیرند به روددانوب میریزد و از مهمترین آنها که از جانب چپ به رود مذکور می پیوندد آلت موهل و نااب در آلمان و مارش در اطریش و چک اسلواکی وواه و نیترا و هرون درچک اسلواکی و تیسزا در یوگسلاوی و هنگری، و اولت و آرگس و سیرت و پروت در رومانی،
و نیز از جانب راست رودهای زیرین بدانوب متصل میگردد: ایللر لچ ایزر این در آلمان، انس ایسیته در اطریش، رابا درهنگری، دراوا در هنگری و یوگسلاوی ساوا و مراوا در یوگسلاوی، ایسکر در بلغار، از نکات قابل تذکر در مورد تاریخ این رود آن است که بعلت قابلیت داشتن برای کشتی رانی همدوش با ترقی امر کشتی رانی بوسیلۀ قوه محرکۀ بخار، در قرون اخیر راجع به کشتی رانی این رود دول بزرگ اظهار علاقه کرده اند، از آنجمله است که در قرن نوزدهم یعنی از سال 1856 با صدور اعلامیه پاریس کشتی رانی در این رود آزاد گردید و تحت نظارت کمیسیونی معروف به کمیسیون اروپایی قرار گرفته و چندین بار مقررات آن تجدید گردیده است، و نیز معاهداتی بنام ورسای و دانوب در بارۀ استفادۀ تجاری رود مذکور بسته شده است
لغت نامه دهخدا
چمچه، قاشق
لغت نامه دهخدا
(دِ وَ)
دهی است از دهستان اورامان طون بخش پاوه، شهرستان سنندج. واقع در 54هزارگزی شمال غربی پاوه و 6 هزارگزی شمال نوسود، کنار مرز ایران و عراق، با 659 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
به معنی اول ماشو است که غربال و آردبیز باشد، (برهان) (آنندراج)، غربال و آردبیز و پرویزن، (ناظم الاطباء) :
دهر به پرویزن زمانه فروبیخت
مردم را چه خیاره و چه رذاله
هرچه در او مغز بود و آرد فروشد
بر سر ماشوب آمده است نخاله،
ناصرخسرو (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)،
، ترشی پالا و ماشو و ماشوه و ماشیوه، (ناظم الاطباء)،
مخفف میاشوب هم هست یعنی آزرده مشو و شور و غوغا مکن، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، دوم شخص مفرد نهی از ’آشوفتن’ یا ’آشوبیدن’، میاشوب، درهم مشو:
همچو بحر از باد ماشوب ای غلام
همچو ابر از آب مخروش ای پسر،
اثیرالدین اخسیکتی،
و رجوع به آشوبیدن شود
لغت نامه دهخدا
دو زانو نشستن
فرهنگ گویش مازندرانی