جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با داشاب

داشاب

داشاب
داد و دهش وچیزی به مردم دادن باشد. (برهان). دهش:
ز کین تو غمناک گردد عدو
ز داشاب (داشاد تو شاد گردد ولی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

داشاد

داشاد
بَخشِش، عَطا، کَرَم، دَهِش، بخشیدن چیزی به کسی، صَفَد، اِحسان، سَماحَت، بَغیاز، عَطیِّه، داد و دَهِش، دَهِشت، جود، مِنحَت، داشَن، بَذل، عِتق، جَدوا، بَرمَغاز، فَغیاز، اِعطا، داشات برای مِثال خواستم با نیاز و داشادش / پدر اینجا به من فرستادش (عنصری - ۳۶۷)
پاداش
داشاد
فرهنگ فارسی عمید