جدول جو
جدول جو

معنی ماشوب

ماشوب
به معنی اول ماشو است که غربال و آردبیز باشد، (برهان) (آنندراج)، غربال و آردبیز و پرویزن، (ناظم الاطباء) :
دهر به پرویزن زمانه فروبیخت
مردم را چه خیاره و چه رذاله
هرچه در او مغز بود و آرد فروشد
بر سر ماشوب آمده است نخاله،
ناصرخسرو (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)،
، ترشی پالا و ماشو و ماشوه و ماشیوه، (ناظم الاطباء)،
مخفف میاشوب هم هست یعنی آزرده مشو و شور و غوغا مکن، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، دوم شخص مفرد نهی از ’آشوفتن’ یا ’آشوبیدن’، میاشوب، درهم مشو:
همچو بحر از باد ماشوب ای غلام
همچو ابر از آب مخروش ای پسر،
اثیرالدین اخسیکتی،
و رجوع به آشوبیدن شود
لغت نامه دهخدا