جدول جو
جدول جو

معنی دریانوال - جستجوی لغت در جدول جو

دریانوال
جوانمرد، بسیار بخشنده، باگذشت
تصویری از دریانوال
تصویر دریانوال
فرهنگ فارسی عمید
دریانوال
(دَرْ نَ)
جوانمرد و سخی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دریانورد
تصویر دریانورد
کسی که با کشتی روی دریا گردش و مسافرت کند، ناخدا، ملاح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریانوش
تصویر دریانوش
کسی که شراب بسیار بخورد و مست نشود، شراب خوار
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ نَ)
سخاوت بی نهایت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ هَُ دَ دَ / دِ)
دریانوردنده. دریارو. آنکه در دریا رود. (آنندراج). مسافر دریا. (از لغت محلی شوشتر - خطی). بحرپیما. بحری، ملاح. کشتی بان. کشتی ران. نوتی. نواتی:
خاطرم فحل است کو دریا نورد آمد چو شیر
شیر بستن گربه آسا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
، کنایه از عرفا و ارباب ذوق. (لغت محلی شوشتر خطی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دیرآب. آنکه انزال بدیر کند. (آنندراج) : حجاد، مرد دیرانزال. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
چون دریا. دریافش. بحرسان: جواهر تهنیت نثار کرد بر دست دریاوار و بازوی نهنگ کردار... (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ بَ تَ / تِ)
دریانوشنده. دریاکش. کنایه از شراب خواری است که زود مست نشود. و رجوع به دریا کش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اریانتال
تصویر اریانتال
فرانسوی خورایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرانزال
تصویر دیرانزال
دیر آبده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریانورد
تصویر دریانورد
((~. نَ وَ))
آن که با کشتی دریا را طی کند، ملاح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دریانورد
تصویر دریانورد
ملاح
فرهنگ واژه فارسی سره
ملاح، ملوان، ناخدا، ناوبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد