جدول جو
جدول جو

معنی درستگویی - جستجوی لغت در جدول جو

درستگویی
راستگویی، صداقت، صدق
متضاد: دروغگویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درشت گویی
تصویر درشت گویی
ناسزاگویی، سخن درشت گفتن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
درست گوینده. راستگو و صادق القول. (آنندراج). ضد دروغگو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ تَ / تِ)
درست بودن: هکوع، بازشکسته شدن استخوان بعددرستگی. (از منتهی الارب) ، راستی. حقیقت، صحت. تندرستی. (ناظم الاطباء) : مرض، بیماری و پراکندگی مزاج بعد صحت و درستگی. (منتهی الارب) ، درست و آراسته بودن و آراستگی: هو أحسن مساد شعر منک، یعنی او نیکوتر است از تو در درستگی موی و بربافتگی آن. (منتهی الارب، ذیل مسد)
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ)
حالت درشتخو. درشت خو بودن. فظاظه. (دهار). فظاظت. خشونت. تندخوئی و کج خلقی. (ناظم الاطباء) : غایت نادانی است... معاشقت زنان به درشتخویی. (کلیله و دمنه).
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی.
زمانه بوتۀ خار از درشتخویی تست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است.
صائب
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ)
درشت گوئی. درشت گو بودن
لغت نامه دهخدا
راستگوئی، عمل راستگو، صدیق و راستگو بودن، گفتن حرف راست و درست، مقابل دروغگویی، صداقت، صدق: و همه پیغامبران را به راستگویی داری، (منتخب قابوسنامه ص 15)،
ترا بسیار خصلت جز نکوییست
بگویم راست مردی راستگوییست،
نظامی،
فسونگر در حدیث چاره جویی
فسونی به ندید از راستگویی،
نظامی،
وحشی دیوانه ام در راستگویی ها مثل
خواه ره از من بگردان خواه رو از من بتاب،
وحشی بافقی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ)
نسبتی است به درستویه که نام مردی است. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دروغگویی
تصویر دروغگویی
عمل دروغگو کذابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشتخویی
تصویر درشتخویی
تند خویی بد خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل شستن دست (و صورت)، دستگاهی دارای شیرآب که بدان و صورت را شویند و آن نیز دارای ظرفی مقعر است که آب در آن ریزند و از مجرای آن وارد لوله شده خارج گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درستگو
تصویر درستگو
راستگو، صادق القول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
((دَ))
جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می شویند، توالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستگویی
تصویر راستگویی
صداقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
مستراح، توالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
توالت
فرهنگ واژه فارسی سره
صداقت، صدق
متضاد: کذب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دقّت، صحّت، درستی
دیکشنری اردو به فارسی