- درس
- چیزی که معلم به شاگرد می آموزاند خواه از روی کتاب و یا از خارج کتاب باشد، خواندن کتاب
معنی درس - جستجوی لغت در جدول جو
- درس
- آموزه
- درس
- مطلبی که آموزگار از روی کتاب به شاگرد یاد بدهد، هر جزء و قسمت از کتاب که در یک نوبت آموخته شود، راه پنهان
- درس ((دَ))
- دانش آموزی، آموزش، آموختن، تعلیم دادن، هر بخش از کتاب که در یک نوبت آموخته شود جمع دروس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صحیح
ریاضت، مشق
کامل، تام، تمام و غیر ناقص
صحیح، سالم، بی عیب، تمام، کامل، امین و استوار، سیم و زر مسکوک و تمام عیار
درست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدن
درست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن
درست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدن
درست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن
Right, Rightly
правильный , правильно
richtig
правильний , правильно
prawidłowy, poprawnie
正确的 , 正确地
correto, corretamente
corretto, correttamente
correcto, correctamente
correct, correctement
juist
benar, dengan benar
صحيحٌ , بشكلٍ صحيحٍ
सही , सही तरीके से
נכון , בצורה נכונה
正しい , 正しく
올바른 , 올바르게
doğru, doğru bir şekilde
sahihi, kwa sahihi
ถูกต้อง , อย่างถูกต้อง
সঠিক , সঠিকভাবে
درست , درست طریقے سے
نشانی
نشانی خانه که روی کاغذ نوشته شود
((رِ))
فرهنگ فارسی معین
نشانی خانه، اداره و مانند آن، نشانی (واژه فرهنگستان)، عنوان و نام کس یا جایی بر پشت پاکت و مانند آن