- دردسر
- زحمت
معنی دردسر - جستجوی لغت در جدول جو
- دردسر
- دردی که در سر پیدا شود، کنایه از زحمت و رنج و اشکال که کسی برای دیگری فراهم کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسپیرین
نجار، چوب تراش
آوای دهل، درخت پشه
دردی که در ناحیه سر احساس شود، گرفتاری
جایی در دریا که آب دور خود بچرخد و فرو برود، گرداب
دارای در مثلاً جعبۀ دردار، دربان
صدای طبل، آواز دهل
صدای طبل، آواز دهل
آواره بی دندان
مزاحم شدن