- دربرگرفتن
- التزام، بغل کردن
معنی دربرگرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوختن
از خواب برخاستن بیدار شدن، سفر کردن مسافر شدن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
در موسیقی نواختن ضرب، تنبک زدن، نواختن تنبک
تنبک زدن
ساکن شدن، راحت شدن
شامل بودن
Envelop, Subsume
обвивать , включать
einhüllen, einbeziehen
обгорнути , включати
owijać, zawierać
包围 , 包含
envolver, englobar
avvolgere, includere
envolver, incluir
envelopper, englober
inwikkelen, omvatten
ห่อ , รวม
membungkus, mencakup
غطّى , يشمل
लपेटना , समाहित करना
לעטוף , לכלול
包む , 含める
감싸다 , 포함하다
sarmak, kapsamak
kufunika, kujumuisha
মোড়ানো , অন্তর্ভুক্ত করা
لپیٹنا , شامل کرنا
اتخاذ
اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن
آتش گرفتن، شعله ور شدن، سوختن، اثر کردن، تاثیر کردن
بر داشتن چیزی، گرفتن