- دربازکن
- باز کننده در
معنی دربازکن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوستن، در آمیختن
بازی کردن باختن، خرید و فروخت کردن بیع و شری کردن، بخشیدن عطا کردن، وام دادن قرض دادن، از دست دادن باختن، (تصوف) محو کردن اعمال ماضی از نظر خود
یونانی تازی گشته پارسی تازی گشته دارابزین ستناوند تارمی
حالتی از قرار گرفتن بر روی زمین، به خصوص در موقع تیراندازی، که به سینه روی زمین می خوابند و پاها را دراز می کنند
حافظ، نگهبان، حارس، نگاهدارنده در
کسی که جلو در سرا و کاخ نگهبانی کند، نگهبان در