معنی درباز کن - فرهنگ فارسی معین
معنی درباز کن
- درباز کن((~. کُ))
- آلتی برای باز کردن در بطری، کنسرو و امثالهم
تصویر درباز کن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با درباز کن
دربازیدن
- دربازیدن
- بازی کردن باختن، خرید و فروخت کردن بیع و شری کردن، بخشیدن عطا کردن، وام دادن قرض دادن، از دست دادن باختن، (تصوف) محو کردن اعمال ماضی از نظر خود
فرهنگ لغت هوشیار