مربوط به داوود مثلاً زره داوودی، لحن داوودی، در علم زیست شناسی نوعی گل درشت و پرپر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، در علم زیست شناسی گیاه این گل با شاخه های راست و بلند و برگ های بریده که بلندیش تا یک متر می رسد و در تابستان و پاییز گل می دهد
مربوط به داوود مثلاً زره داوودی، لحن داوودی، در علم زیست شناسی نوعی گل درشت و پُرپَر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، در علم زیست شناسی گیاه این گل با شاخه های راست و بلند و برگ های بریده که بلندیش تا یک متر می رسد و در تابستان و پاییز گل می دهد
علائمی که در نقطه گذاری متون به کار می رود، (صفت نسبی، منسوب به سجاوند، ناحیه و کوهی در نزدیکی سیستان) از مردم سجاوند، نقش و نگار کردن در صفحۀ کتاب با آب زر و شنگرف
علائمی که در نقطه گذاری متون به کار می رود، (صفت نسبی، منسوب به سجاوند، ناحیه و کوهی در نزدیکی سیستان) از مردم سجاوند، نقش و نگار کردن در صفحۀ کتاب با آب زر و شنگرف
عبدالرحیم نهاوندی (میرزا...) از اعاظم علمای امامیۀ قرن اخیر است و اواخر عمر در تهران سکونت جست و در مدرسه مروی به تدریس پرداخت. حاشیۀ رسائل شیخ انصاری تألیف اوست. به سال 1304 هجری قمری در تهران وفات یافت. (از ریحانهالادب ج 6ص 267). و رجوع به الذریعه الی تصانیف الشیعه شود علی بن ملا فتح الله نهاوندی از اصولیین و فقهای قرن اخیر است. او راست: تشریح الاصول الصغیر و تشریح الاصول الکبیر و مقدمهالواجب. به سال 1322 هجری قمری در نجف درگذشت. (از ریحانه الادب ج 6 ص 269). و رجوع به احسن الودیعه ج 1 ص 163 شود
عبدالرحیم نهاوندی (میرزا...) از اعاظم علمای امامیۀ قرن اخیر است و اواخر عمر در تهران سکونت جست و در مدرسه مروی به تدریس پرداخت. حاشیۀ رسائل شیخ انصاری تألیف اوست. به سال 1304 هجری قمری در تهران وفات یافت. (از ریحانهالادب ج 6ص 267). و رجوع به الذریعه الی تصانیف الشیعه شود علی بن ملا فتح الله نهاوندی از اصولیین و فقهای قرن اخیر است. او راست: تشریح الاصول الصغیر و تشریح الاصول الکبیر و مقدمهالواجب. به سال 1322 هجری قمری در نجف درگذشت. (از ریحانه الادب ج 6 ص 269). و رجوع به احسن الودیعه ج 1 ص 163 شود
منسوب به نهاوند است. رجوع به نهاوند شود، نام پرده ای است از موسیقی و این غیر از نهاوند است. (جهانگیری) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (رشیدی) : نماز شام رسید ای بت سمرقندی بساز چنگ و بزن پردۀ نهاوندی. نزاری (از جهانگیری). به گوش اندر همی گویدت گیتی بار بر خر نه تو گوش دل نهادستی به دستان نهاوندی. ناصرخسرو
منسوب به نهاوند است. رجوع به نهاوند شود، نام پرده ای است از موسیقی و این غیر از نهاوند است. (جهانگیری) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (رشیدی) : نماز شام رسید ای بت سمرقندی بساز چنگ و بزن پردۀ نهاوندی. نزاری (از جهانگیری). به گوش اندر همی گویدت گیتی بار بر خر نه تو گوش دل نهادستی به دستان نهاوندی. ناصرخسرو
مصحف زیناوند (از: زین، سلاح + آوند، پسوند اتصاف). (حاشیۀ برهان چ معین). لقب طهمورث دیوبند است و معنی آن تمام سلاح باشد. (برهان). لقب طهمورث است و معنی آن تمام سلاح بود بجهت آنکه دیوان را مسخر گردانید و او را دیوبند ملقب ساختند. (فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج). لقب طهمورث. (مجمل التواریخ). و رجوع به زیناوند شود
مصحف زیناوند (از: زین، سلاح + آوند، پسوند اتصاف). (حاشیۀ برهان چ معین). لقب طهمورث دیوبند است و معنی آن تمام سلاح باشد. (برهان). لقب طهمورث است و معنی آن تمام سلاح بود بجهت آنکه دیوان را مسخر گردانید و او را دیوبند ملقب ساختند. (فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج). لقب طهمورث. (مجمل التواریخ). و رجوع به زیناوند شود
کوه دماوند. (از برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : دیمه و شنبه دو شهر است از حدود کوه دنباوند واندر وی به تابستان و زمستان سخت سرد بود و از این کوه آهن افتد. (حدود العالم). رجوع به دماوند شود
کوه دماوند. (از برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : دیمه و شنبه دو شهر است از حدود کوه دنباوند واندر وی به تابستان و زمستان سخت سرد بود و از این کوه آهن افتد. (حدود العالم). رجوع به دماوند شود
محمد بن بحیی بن ابی عمر عدنی دراوردی، مکنی به ابوعبدالله و مشهور به ابن عمر. عالم به حدیث و قاضی عدن بود و در مکه مجاور گشت. وی از فضیل بن عیاض و طبقۀ او روایت حدیث کرد، و مسلم بن حجاج و ترمذی از او حدیث آموخته اند. دراوردی هفتاد و هفت بار با پای پیاده به حج رفت و عمری طولانی داشت و بسال 243 ق. در گذشت. او راست: المسند، در حدیث. (از اعلام زرکلی ج 8 ص 3). از تذکره الحفاظ ج 2 ص 76، المستطرفه ص 50 و تهذیب التهذیب ج 9 ص 518 عبدالعزیز بن محمد بن عبید جهنی مدنی، مکنی به ابومحمد. محدث قرن دوم هجری است. رجوع به عبدالعزیز در همین لغت نامه و نیز به الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 150 و تذکره الحفاظ ج 1 ص 248 و تهذیب ج 6 ص 353 و اللباب ج 1 ص 414 و معجم البلدان ج 4 ص 47 شود
محمد بن بحیی بن ابی عمر عدنی دراوردی، مکنی به ابوعبدالله و مشهور به ابن عمر. عالم به حدیث و قاضی عدن بود و در مکه مجاور گشت. وی از فضیل بن عیاض و طبقۀ او روایت حدیث کرد، و مسلم بن حجاج و ترمذی از او حدیث آموخته اند. دراوردی هفتاد و هفت بار با پای پیاده به حج رفت و عمری طولانی داشت و بسال 243 ق. در گذشت. او راست: المسند، در حدیث. (از اعلام زرکلی ج 8 ص 3). از تذکره الحفاظ ج 2 ص 76، المستطرفه ص 50 و تهذیب التهذیب ج 9 ص 518 عبدالعزیز بن محمد بن عبید جهنی مدنی، مکنی به ابومحمد. محدث قرن دوم هجری است. رجوع به عبدالعزیز در همین لغت نامه و نیز به الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 150 و تذکره الحفاظ ج 1 ص 248 و تهذیب ج 6 ص 353 و اللباب ج 1 ص 414 و معجم البلدان ج 4 ص 47 شود
منسوب به دارابجرد بر خلاف قیاس. و قاعدهً منسوب بدان باید درابی یا جردی شود، و گویند که چون تلفظ دارابجردی ثقیل است آنرا به دراوردی تبدیل کرده اند. (از المعرب جوالیقی و اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به دارابجرد بر خلاف قیاس. و قاعدهً منسوب بدان باید درابی یا جردی شود، و گویند که چون تلفظ دارابجردی ثقیل است آنرا به دراوردی تبدیل کرده اند. (از المعرب جوالیقی و اللباب فی تهذیب الانساب)
زبانهای دراویدی، نام گروهی مستقل از زبانهاکه بیشتر در جنوب هندوستان و سیلان شایع است. لهجۀ براهوی بلوچستان و افغانستان نیز از این دسته زبانهاست. عده متکلمین به این زبان در هند در 1931 میلادی بالغ بر 71 میلیون تن (بتقریب) و در 1953 میلادی متجاوز از 90 میلیون تن بوده است. (از دائره المعارف فارسی)
زبانهای دراویدی، نام گروهی مستقل از زبانهاکه بیشتر در جنوب هندوستان و سیلان شایع است. لهجۀ براهوی بلوچستان و افغانستان نیز از این دسته زبانهاست. عده متکلمین به این زبان در هند در 1931 میلادی بالغ بر 71 میلیون تن (بتقریب) و در 1953 میلادی متجاوز از 90 میلیون تن بوده است. (از دائره المعارف فارسی)
محمد بن ابی یزید طیفور ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالفضل السجاوندی القاری، متوفی 560 هجری قمری او راست: 1- ’الوقف و الابتداء’ که هفت گونه وقف رامیشناساند. 2- ’الموجز’ که پنج گونه را در بر دارد. 3- ’عین المعانی’ فی تفسیر سبع المثانی. سجاوندی نخستین کسی است که نشانه های هفتگانه وقف را بکار برده و از این رو این نشانه ها سجاوندی خوانده شده و قرآن ها را که این نشانه ها در آن بکار رود ’قرآن سجاوندی’ خوانند. رجوع به فهرست کتاب خانه مرکزی دانشگاه ج 1 ص 242 و الذریعه ج 9 شود
محمد بن ابی یزید طیفور ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالفضل السجاوندی القاری، متوفی 560 هجری قمری او راست: 1- ’الوقف و الابتداء’ که هفت گونه وقف رامیشناساند. 2- ’الموجز’ که پنج گونه را در بر دارد. 3- ’عین المعانی’ فی تفسیر سبع المثانی. سجاوندی نخستین کسی است که نشانه های هفتگانه وقف را بکار برده و از این رو این نشانه ها سجاوندی خوانده شده و قرآن ها را که این نشانه ها در آن بکار رود ’قرآن سجاوندی’ خوانند. رجوع به فهرست کتاب خانه مرکزی دانشگاه ج 1 ص 242 و الذریعه ج 9 شود
سلیمان بن مهران دنباوندی اعمش کوفی، مکنی به ابومحمد. از پیشوایان نامی علم حدیث بود که پدرش به کوفه مهاجرت کرد و او به سال 60 یا 61 هجری قمری در آنجا بدنیا آمد و به سال 148 هجری قمری درگذشت. از ابووائل و ابراهیم تیمی و جز وی روایت کرد و ابواسحاق و جز او از وی روایت دارند. دنباوندی از ثقات و مردی عالم و فاضل بود. (از لباب الانساب)
سلیمان بن مهران دنباوندی اعمش کوفی، مکنی به ابومحمد. از پیشوایان نامی علم حدیث بود که پدرش به کوفه مهاجرت کرد و او به سال 60 یا 61 هجری قمری در آنجا بدنیا آمد و به سال 148 هجری قمری درگذشت. از ابووائل و ابراهیم تیمی و جز وی روایت کرد و ابواسحاق و جز او از وی روایت دارند. دنباوندی از ثقات و مردی عالم و فاضل بود. (از لباب الانساب)
صورتی است از کلمه دنباوند (دماوند). نام ناحیتی و شهرکی و کوهی بشمال شرقی ری قدیم و طهران کنونی. دماوند: ضحاک را بگرفت و بند برنهاد و در کوه دباوند محبوس کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا ص 36). دو شهر گیومرث بنا کرد: دباوند، اصطخر. (فارسنامۀ البلخی چ اروپا ص 28). گیومرث گلشاه اول ملوک فرس و اول پادشاهی است که ملک جهان یکسره داشته است... و دیگر اصحاب تواریخ گفته اند که مقام او به دباوند بوده است. (فارسنامه ص 26). نیز رجوع به دماوند و دنباوند و التفهیم ص 335 ح و ص 338 و معجم البلدان و قاموس الاعلام شود
صورتی است از کلمه دنباوند (دماوند). نام ناحیتی و شهرکی و کوهی بشمال شرقی ری قدیم و طهران کنونی. دماوند: ضحاک را بگرفت و بند برنهاد و در کوه دباوند محبوس کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا ص 36). دو شهر گیومرث بنا کرد: دباوند، اصطخر. (فارسنامۀ البلخی چ اروپا ص 28). گیومرث گلشاه اول ملوک فرس و اول پادشاهی است که ملک جهان یکسره داشته است... و دیگر اصحاب تواریخ گفته اند که مقام او به دباوند بوده است. (فارسنامه ص 26). نیز رجوع به دماوند و دنباوند و التفهیم ص 335 ح و ص 338 و معجم البلدان و قاموس الاعلام شود
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی جنوب سپیددشت و در 42 هزارگزی جنوب راه شوسۀ فرعی خرم آباد به کوهدشت در جلگه واقع است. ناحیه ای گرمسیر دارای 1200 تن سکنه است. آب آن از چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنانش از طایفۀ امرانی میباشند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی جنوب سپیددشت و در 42 هزارگزی جنوب راه شوسۀ فرعی خرم آباد به کوهدشت در جلگه واقع است. ناحیه ای گرمسیر دارای 1200 تن سکنه است. آب آن از چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنانش از طایفۀ امرانی میباشند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
اهل نهاوند از مردم نهاوند، پرده ایست از موسیقی قدیم (و آن جز (نهاوند) است) : (نماز شام رسید ای بت سمرقندی، بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی) (نزاری. جها.: رشیدی)
اهل نهاوند از مردم نهاوند، پرده ایست از موسیقی قدیم (و آن جز (نهاوند) است) : (نماز شام رسید ای بت سمرقندی، بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی) (نزاری. جها.: رشیدی)