جدول جو
جدول جو

معنی دایگی - جستجوی لغت در جدول جو

دایگی
شیر دادن و پرستاری کودک
تصویری از دایگی
تصویر دایگی
فرهنگ لغت هوشیار
دایگی
شیر دادن و پرستاری کودک، شغل و عمل دایه، دایه گری
دایگی کردن: دایه بودن، شیر دادن به کودک و پرستاری کردن او
تصویری از دایگی
تصویر دایگی
فرهنگ فارسی عمید
دایگی
((یِ))
شیر دادن و پرستاری از کودک
تصویری از دایگی
تصویر دایگی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دایمی
تصویر دایمی
همیشگی
فرهنگ واژه فارسی سره
پولی که چند تن - که با هم به گردش روند - از جهت سهم هزینه خود پردازند. دانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایمی
تصویر دایمی
همیشگی، مدام، پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایگی
تصویر تایگی
دایگی، پرستاری کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایگی
تصویر مایگی
ماده بودن: ... که اندر مایه است نه از قوت مایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایی
تصویر دایی
کاکو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر خال خالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر، خالو، کاکو، کاکویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر، خال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دایگی کردن
تصویر دایگی کردن
دایه بودن، شیر دادن به کودک و پرستاری کردن او
فرهنگ فارسی عمید