- دایگی
- شیر دادن و پرستاری کودک
معنی دایگی - جستجوی لغت در جدول جو
- دایگی
- شیر دادن و پرستاری کودک، شغل و عمل دایه، دایه گری
دایگی کردن: دایه بودن، شیر دادن به کودک و پرستاری کردن او
- دایگی ((یِ))
- شیر دادن و پرستاری از کودک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همیشگی
پولی که چند تن - که با هم به گردش روند - از جهت سهم هزینه خود پردازند. دانگی
همیشگی، مدام، پیوسته
دایگی، پرستاری کودک
ماده بودن: ... که اندر مایه است نه از قوت مایگی
کاکو
برادر مادر خال خالو
برادر مادر، خالو، کاکو، کاکویه
برادر مادر، خال
دایه بودن، شیر دادن به کودک و پرستاری کردن او