جدول جو
جدول جو

معنی داپسانگ - جستجوی لغت در جدول جو

داپسانگ
نام کوهستانی در آسیای مرکزی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اپسان
تصویر اپسان
سنگی که با آن کارد و شمشیر تیز می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانسینگ
تصویر دانسینگ
سالن یا مکان رقص دسته جمعی زنان و مردان
فرهنگ فارسی عمید
(رِ تَ)
دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 15هزارگزی باختر درمیان و 10هزارگزی باختر راه مالرو عمومی درمیان به بیرجند. محلی است. دامنه معتدل و دارای 8 تن سکنه است. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
مجلس رقص عمومی، بال همگانی، جایگاه رقص دسته جمعی زنان و مردان، محلی خاص دست افشانی و پای کوبی همگانی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ایراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان که در 70هزارگزی جنوب خاش و 29 هزارگزی خاور شوسۀ خاش به ایرانشهر واقع است، محلی کوهستانی گرمسیر مالاریایی و سکنۀ آن 250 تن است، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آنجا غلات، برنج، خرما و شغل اهالی زراعت و راه این ده مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
سنگ فسان. سنگ سو. مسن ّ. افسان. و آن سنگی و جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانسینگ
تصویر دانسینگ
مجلس رقص عمومی
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی یا جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند: سنگ فسان افسان سنگ سو مسن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانسینگ
تصویر دانسینگ
((نْ))
مجلس رقص، جای رقص دسته جمعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپسان
تصویر اپسان
فسان، افسان، سنگی که با آن کارد و مانند آن را تیز کنند
فرهنگ فارسی معین