معنی اپسان - فرهنگ فارسی معین
معنی اپسان
- اپسان
- فسان، افسان، سنگی که با آن کارد و مانند آن را تیز کنند
تصویر اپسان
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اپسان
اپسان
- اپسان
- سنگی یا جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند: سنگ فسان افسان سنگ سو مسن
فرهنگ لغت هوشیار
اپسان
- اپسان
- سنگ فسان. سنگ سَو. مِسَن ّ. افسان. و آن سنگی و جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند
لغت نامه دهخدا
ارسان
- ارسان
- جمع رسن، از پارسی افسارها رسن ساختن، افسار بر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار