- داوین
- یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
معنی داوین - جستجوی لغت در جدول جو
- داوین
- داون، یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ادعا کردن، دعوی کردن، مدعی شدن، ادعا
دواوین، جمع دیوان
جمع دیوان، بمعنی اداره و دفتر کار وزارتخانه در قدیم و دفتر محاسبه، دفتر حساب، و بمعنی فراهم آمدن کتب و کتابت و شعر
دو سرای این جهان و دیگر جهان دنیا و آخرت. در عربی در حالت نصبی و جری استعمال میشود ولی در فارسی مراعات این عمل نمیکنند
بیابان، فلات
ادعا کردن
بردباری، آهسته بودن
داو خواستن، ادعا کردن، دعوی کردن
کابین که مهر زنان باشد
کابین، صداق
سبدی که پنبه های زده شده را که برای ریسیدن آماده می کنند در آن بگذارند
دنیا و آخرت
دیوان ها، دادگاه ها، عدالت خانه ها، دفترخانه ها، دفترهای حساب، جمع واژۀ دیوان، دفترهای شعر و کتاب که اشعار شاعری در آن چاپ شده باشد
ادعا
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
طلبکار، بستانکار