جدول جو
جدول جو

معنی دانشپایه - جستجوی لغت در جدول جو

دانشپایه
پایه، صنف، کلاس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانشنامه
تصویر دانشنامه
گواهی نامۀ دانشگاه، گواهی نامه ای که در دانشگاه به دانشجویی که دورۀ تحصیلی دانشگاه را تمام کرده باشد می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دون پایه
تصویر دون پایه
کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانشگاه
تصویر دانشگاه
مدرسۀ عالی که تمام علوم در آنجا تدریس شود، مؤسسۀ آموزش عالی بزرگی که شامل چند دانشکده و رشته های گوناگون در سطح بالاتر از دیپلم در آن آموزش داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(نِ مَ / مِ)
گواهی نامۀ دانشکده. مدرک و ورقۀ اجتهاد و فراغت از تحصیل در دانشکده ها و دانشگاهها. اجازه نامۀ علمی رسمی ختم تحصیل در رشته های مختلف علوم و فنون و ادبیات ازدانشکده ها و دانشگاهها. تصدیق نامۀ مدرک ختم تحصیلات عالیه، نامه ای حاوی دانش و علم. نامه ای که در آن از دانش سخن رفته باشد، کتاب حکمت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خامْ یَ / یِ)
میز. میز غذاخوری:
عیسی از چرخ فرودآید و ادریس ز خلد
کاین دو را زلّه ز خانپایۀ طه بینند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
منسوب به دانشگاه، کسی که در دانشگاه کار یا تدریس میکند جمع دانشگاهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشنامه
تصویر دانشنامه
گواهی نامه دانشکده، مدرک و ورقه اجتهاد و فراغت از تحصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دون پایه
تصویر دون پایه
کارمند دولت که رتبه اداری نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دونپایه
تصویر دونپایه
زیر پایه بی پایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشگاه
تصویر دانشگاه
محل دانش، جای علم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشنامه
تصویر دانشنامه
((~. مِ))
گواهی نامه ای که به دانشجو، پس از اتمام دانشکده داده می شود، دایره المعارف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانشگاه
تصویر دانشگاه
جای دانش، محل تعلیم و تعلم دانش، مؤسسه علمی وسیع شامل چند دانشکده و مؤسسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانش پایه
تصویر دانش پایه
کلاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دانشنامه
تصویر دانشنامه
دایرة المعارف
فرهنگ واژه فارسی سره
دیپلم، کارنامه، مدرک، انسیکلوپدی، فرهنگ نامه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آکادمیک، آکادمیکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد