معنی دانش پایه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با دانش پایه
دانش پژوه
دانش پژوه
پژوهندۀ علم و دانش، طالب علم، جویای دانش، خواهان علم و فضل، برای مِثال چنین داد پاسخ که دانش پژوه / همی سر برافرازد از هر گروه (فردوسی - ۶/۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
دانش پذیر
دانش پذیر
مایل و راغب به علم و فضل، دانش پذیرنده، پذیرندۀ علم و دانش، برای مِثال جهان دیده دانای روشن ضمیر / چنین گفت کای شاه دانش پذیر (نظامی۶ - ۱۰۶۴)
فرهنگ فارسی عمید
دانش پناه
دانش پناه
پناه دانش. حامی علم. هوادار دانش. ملجاء علم: چو آمد بدروازۀ مصر شاه باستاد یعقوب دانش پناه. شمسی (یوسف و زلیخا). ، در حمایت علم واقع شده. در پناه دانش درآمده
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.