جدول جو
جدول جو

معنی دامنک - جستجوی لغت در جدول جو

دامنک
(مَ نَ)
مصغر دامن، مقنعه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دامنه
تصویر دامنه
دامن و کنارۀ چیزی، دامن مانند، حاشیه، کناره، در علم جغرافیا قسمت شیب دار کوه، پایین کوه
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
که دامن کشد. که دنبالۀ دامن بر روی زمین فروهلد و براه رود، مجازاً معنی خرامنده و بناز رونده دارد. ج، دامنکشان
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ / نِ)
فراخای زیر کوه. دامن کوه. لحف. (منتهی الارب). بن کوه. پهنای کوه. زیر کوه یا بلندی: منارۀ بلند در دامنۀ الوند پست نماید. (گلستان).
چشم چو بگشود در آن دامنه
دید که جا تر بود و بچه نه.
ایرج میرزا.
- دامنۀ کوه، دامن کوه. زیر سینۀ آن:
آن بحر محیط الم عشق بتانیم
کز دامنۀ کوه بلا ساحل ما شد.
ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج).
حضیض، پستی زمین در دامنۀ کوه. (از منتهی الارب).
- تا دامنۀ قیامت، تا دامن قیامت. همیشه. الی الابد. تا اول قیامت
لغت نامه دهخدا
(مَ)
طایفه ای از طوایف بلوچستان مرکزی یا ناحیۀ بمپور دارای 200 خانوار. (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 99)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب به دامن. مخفف دامانی. (انجمن آرا) ، جزئی از قماش که برای دامان بکار برند. پاره ای از قماش که خیاط برای دامن تقدیر کند، جامه که پوشند خادمات بر روی دیگر جامه ها و آن از کمر تا شتالنگ را پوشد، چادر. چادر باریک یک عرض بی درز. (غیاث) ، سرانداز. مقنعه. سرانداز زنان را گویند. (برهان) (شعوری ص 432 ج 1) :
خود این شه را حق آن شاه افکنی داد
که بر سرهای شاهان دامنی داد.
امیرخسرو.
هدایت گوید: شعر مذکور در فوق یحتمل اصطلاح هند باشد
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ)
قریه ای است که بفاصله 12500 گز در شمال شرق قریۀ پریان، در علاقۀ حکومت درجه 3 پنجشیر مربوط به حکومت اعلی پروان و واقع بین خط 70 درجه و 6 دقیقه و 48 ثانیۀ طول البلد شرقی و خط 35 درجه 45 دقیقه 43 ثانیۀ عرض البلد شمالی است. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ)
دهی است از دهستان ورزق بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 16هزارگزی خاور داران و متصل به شوسۀ اصفهان به کوهرنگ و داران. دامنه و سردسیر و دارای 1986 سکنه است. آب آن ازرودخانه است و محصول آن غلات و حبوبات و کتیرا. شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی و جاجیم بافی است. تلفن و مرکز پخش بنزین و در حدود 25 باب دکان دارد. در شمال این آبادی چمن وسیعی وجود دارد که با هواپیماهای سبک می توان در آن نشست. در 9هزارگزی مسیر شوسه ای که از نجف آباد به دامنه می رسد منطقه ای بنام کیز وجود دارد که در فصل زمستان آنجا سرمایی سخت و شدید می شود. و در موقع بارندگی و برف عبور از آن غیرممکن می گردد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دامنی
تصویر دامنی
سر انداز زنان مقنعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
حاشیه، کنار، پای کوه، دامن کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
((مَ نِ))
کناره، حاشیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دامنی
تصویر دامنی
((مَ))
سرانداز زنان، مقنعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
منطقه، حاشیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
اختصاصٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
Scope, Amplitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, portée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitud, alcance
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
แอมพลิจูด , ขอบเขต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
Amplitude, Umfang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
амплітуда , обсяг
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplituda, zakres
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
振幅 , 范围
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, escopo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
وسعت , دائرہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
প্রশস্ততা , পরিসীমা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
ukubwa wa mawimbi, wigo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
ampiezza, portata
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
genlik, kapsam
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
진폭 , 범위
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
振幅 , 範囲
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
амплитуда , диапазон
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
आयाम , क्षेत्र
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitudo, lingkup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, bereik
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
משרעת , טווח
دیکشنری فارسی به عبری