جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دامنی

دامنی

دامنی
منسوب به دامن. مخفف دامانی. (انجمن آرا) ، جزئی از قماش که برای دامان بکار برند. پاره ای از قماش که خیاط برای دامن تقدیر کند، جامه که پوشند خادمات بر روی دیگر جامه ها و آن از کمر تا شتالنگ را پوشد، چادر. چادر باریک یک عرض بی درز. (غیاث) ، سرانداز. مقنعه. سرانداز زنان را گویند. (برهان) (شعوری ص 432 ج 1) :
خود این شه را حق آن شاه افکنی داد
که بر سرهای شاهان دامنی داد.
امیرخسرو.
هدایت گوید: شعر مذکور در فوق یحتمل اصطلاح هند باشد
لغت نامه دهخدا

دامنی

دامنی
طایفه ای از طوایف بلوچستان مرکزی یا ناحیۀ بمپور دارای 200 خانوار. (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 99)
لغت نامه دهخدا

دامنه

دامنه
دامن و کنارۀ چیزی، دامن مانند، حاشیه، کناره، در علم جغرافیا قسمت شیب دار کوه، پایین کوه
دامنه
فرهنگ فارسی عمید