جدول جو
جدول جو

معنی دامنه

دامنه
(مَ نَ / نِ)
فراخای زیر کوه. دامن کوه. لحف. (منتهی الارب). بن کوه. پهنای کوه. زیر کوه یا بلندی: منارۀ بلند در دامنۀ الوند پست نماید. (گلستان).
چشم چو بگشود در آن دامنه
دید که جا تر بود و بچه نه.
ایرج میرزا.
- دامنۀ کوه، دامن کوه. زیر سینۀ آن:
آن بحر محیط الم عشق بتانیم
کز دامنۀ کوه بلا ساحل ما شد.
ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج).
حضیض، پستی زمین در دامنۀ کوه. (از منتهی الارب).
- تا دامنۀ قیامت، تا دامن قیامت. همیشه. الی الابد. تا اول قیامت
لغت نامه دهخدا