جدول جو
جدول جو

معنی داغگر - جستجوی لغت در جدول جو

داغگر
داغ کننده، گرم کننده
تصویری از داغگر
تصویر داغگر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادگر
تصویر دادگر
عادل
فرهنگ واژه فارسی سره
کسی که پیش سر او تا فرق سر او موی نداشته باشد اصلع، پرنده ای است خوش آواز از نوع گنجشک که در سر او چند پر زرد باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادگر
تصویر دادگر
عادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغسر
تصویر داغسر
کسی که پیش سرش موی نداشته باشد، کچل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، خشنگ، چسنگ، طاس، دغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادگر
تصویر دادگر
داد دهنده، عادل، داد گیرنده، باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داشگر
تصویر داشگر
کسی که کورۀ آجرپزی یا سفال پزی دارد، کوره پز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادگر
تصویر دادگر
((گَ))
داددهنده، عادل، یکی از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داغسر
تصویر داغسر
((سَ))
کچل، بی مو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داغر
تصویر داغر
فرومایه و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار