- داغگر
- داغ کننده، گرم کننده
معنی داغگر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که پیش سر او تا فرق سر او موی نداشته باشد اصلع، پرنده ای است خوش آواز از نوع گنجشک که در سر او چند پر زرد باشد
عادل
کسی که پیش سرش موی نداشته باشد، کچل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، خشنگ، چسنگ، طاس، دغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز
داد دهنده، عادل، داد گیرنده، باری تعالی
کسی که کورۀ آجرپزی یا سفال پزی دارد، کوره پز
فرومایه و ذلیل