جدول جو
جدول جو

معنی داشتیار - جستجوی لغت در جدول جو

داشتیار
دشت بان، حشام دار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادیار
تصویر دادیار
(پسرانه)
حامی قانون، مجری عدالت (نگارش کردی: دادیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از واتیار
تصویر واتیار
(پسرانه)
سخنگو (نگارش کردی: واتیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساتیار
تصویر ساتیار
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وانتیار
تصویر وانتیار
(پسرانه)
نام پسر ایرج به نوشته بندهشن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دانشیار
تصویر دانشیار
کسی که دانش یار اوست، آنکه به دانش یاری کند، استاد دانشگاه که درجۀ او پایین تر از استاد و بالاتر از استادیار است
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
نام خانواده ای به عهد باستان و گرشاسب گروهی از پسران این خانواده را در جنگها و فتوحات خویش همانند پسران چند خاندان دیگر بکشته است. (مزدیسنا ص 420)
لغت نامه دهخدا
(خوا/ خا)
داشخار. ریم آهن. (شعوری ج 1 ورق 412)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَتْ)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. واقع در 20هزارگزی شهر بیجار. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چشمه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
انگبین چیدن. استشاره. اشاره. شور. شیار. شیاره. مشار. مشاره.
لغت نامه دهخدا
(دَشْتْ)
یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان چاه بهار است که در مشرق شهرستان چاه بهار واقع و مشخصات آن بدین شرح است: حدود، از طرف شمال به بخش راسک از شهرستان ایرانشهر و قصر قند، ازطرف مشرق به مرز پاکستان، از طرف جنوب به دریای عمان، از طرف مغرب به بخش حومه چاه بهار. این بخش از نظر طبیعی بر دو قسمت است، قسمت اول مشرق بخش (دهستان باهوکلات و دهستان میرعبدی). در این قسمت جنگل انبوهی مشاهده میشود که در دهستان باهوکلات انبوه تر و در دهستان میرعبدی بازتر است. قسمت دوم دهستان دشتیاری دلاور است که این قسمت جلگه و باز میباشد. هوای دهستان گرمسیر مرطوب است. در این بخش دو رودخانه وجود دارد، اول رود باهوکلات که از کوهستان سرباز از شهرستان ایرانشهر سرچشمه میگیرد، دوم رود خانه خواجه است که ازکوهستان آهوران قصر قند سرچشمه میگیرد. از حیوانات اهلی در این بخش گاومیش زیاد میباشد. بخش دشتیاری تابع شهرستان چاه بهار است و از سه دهستان بشرح زیر تشکیل شده است: 1- دهستان باهوکلات با 42 آبادی و 10000تن جمعیت. 2- دهستان میرعبدی با 37 آبادی و 8000 تن جمعیت. 3- دهستان دلاور با 42 آبادی و 10000 تن جمعیت. مرکز بخش آبادی پلان است که جزو دهستان میرعبدی است و در حدود 5000 تن بطور سیار در این بخش زندگی مینمایند. بنابر آمار فوق این بخش از سه دهستان و 121آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 33 هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَشْتْ)
از طوایف ناحیۀ مکران و مرکب از 3000 خانوار است. رئیس طایفه در چاه بهار اقامت دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 100)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَتْ)
خوشبخت. بختیار. سعید. مسعود. مقبل. بختمند. که بخت خوش دارد. (یادداشت مؤلف) :
زهی مظفر فیروزبخت دولتیار
که گوی برده ای از خسروان به فضل و هنر.
فرخی.
پسر که دانا باشد بر از پدر بخورد
بخاصه از پدر پیش بین و دولتیار.
فرخی.
شادباش ای وزیر دولتیار
دیر زی ای گزین سپهسالار.
مسعودسعد.
تا ترا یار دولت است نه ای
در جهان خدای دولتیار.
سنایی.
که نیک بخت و دولتیار آن تواند بود که تقیل و اقتداء به خردمندان و مقبلان واجب بیند. (کلیله و دمنه).
خادمانند و زنان دولتیار
چون مرا آن نشد اینان چه کنم.
خاقانی.
این پادشاه و شهریار که کامگار باد و دولتیار. (تاریخ طبرستان)... مردی صاحب رای و مدبر و شجاع و دولتیار بود. (تاریخ جهانگشای جوینی). و رجوع به دولتمند و دولتی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از استیار
تصویر استیار
پیروی: به روش دیگری رفتن، خواربار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
گزیدن، گزین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتهار
تصویر اشتهار
شهرت یافتن، ناموری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتکار
تصویر اشتکار
نیک بارانی باران نیک، پرشیری، کرک برآوردن، سختی سرما یا گرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتیال
تصویر اشتیال
پرخاشیدن (پرخاش تعرض) آفندیدن (آفند تعرض)، دشنام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتجار
تصویر اشتجار
هم ستیزی، دست زیر چانه زدن، خواب از چشم در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتیار
تصویر اشتیار
انگبین بر گرفتن (از کندو یا از درختان)، فربه شدن ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری ده، مدد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتیاف
تصویر اشتیاف
گردن گشیدن و نگریستن، دید بانی، دهان باز کردن زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشیار
تصویر دانشیار
کسی که دانش ملازم او است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد یار
تصویر داد یار
کسی که یاری عدل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولتیار
تصویر دولتیار
نیک بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتغار
تصویر اشتغار
دور رفتن، ستمگری، بیابانگردی، شمارافزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتیاق
تصویر اشتیاق
میل، شوق، رغبت، شیفتگی، دلبستگی به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشیار
تصویر دانشیار
((نِ))
معاون استاد دانشگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتیاق
تصویر اشتیاق
شور، آرزومندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون، آسیستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
چاره داری، توانایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داشتاری
تصویر داشتاری
مالکیت
فرهنگ واژه فارسی سره
کمک استاد، معید
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عمل نگهداری از احشام به رسم چوپانان
فرهنگ گویش مازندرانی
آن که خوراک چاشت را برای کارگران کشاورزی می برد
فرهنگ گویش مازندرانی